- By - سید محمدرضا دادخواهی
- استارتاپ
- فوریه 20, 2019
بوتاسترپ مرحلهای است که استارتاپ بدون دریافت هیچ سرمایهای باید به رشد و پیشرفت خود ادامه دهد و درواقع سختترین روزهای یک کسبوکار نوپا است.
بوتاسترپ به معنای خودگردانی است و به مرحلهای از استارتاپ گفته میشود که بدون جذب سرمایه رشد و پیشرفت داشته باشد. در این مرحله هر ریال از پولی که خرج میشود ارزش دارد و باید به منظور افزایش مشتری یا بهتر کردن محصول استفاده شود. در بوتاسترپ استارتاپ هنوز سرمایهای از سوی سرمایهگذاران دریافت نکرده است و باید به رشد و پیشرفت خود ادامه دهد بنابراین هیچ هزینهی اضافی نباید خرج شود. به همین دلیل خرید یا اجارهی دفتر کار آخرین موضوعی است که در این مرحله ذهن کارآفرینان را به خود مشغول میکند.
همهی کارآفرینان حداقل یکبار داستان کارآفرینان معروف و موفقی را شنیدهاند که کسبوکار خود را از گاراژ آغاز کردهاند. بهعنوان مثال ویلیام هولت و دیوید پاکارد (بنیانگذاران HP) در گاراژ تجهیزات تست الکترونیک میساختند، استیو جابز و استیو وزنیاک (بنیانگذاران اپل) نیز در گاراژ کامپیوتر میساختند، جف بزوس در گاراژکتاب میفروخت، لری پیچ و سرگی برین (بنیانگذاران گوگل) نیز اولین موتور جستجوی خود را در گاراژ ساختند.
- مام کارهایی که در مرحلهی بوتاسترپ انجام میشوند، تأثیر مهمی روی بقای استارتاپ میگذارند و باید حسابشده باشند. در ادامهی این مقاله داستان روزهای بوتاسترپ استارتاپهای بزرگی مانند Box ،Frontier Communications ،Eventbrite و Domo را میخوانیم که با تصمیمهای درست، موفقیتهای زیادی کسب کردهاند.
۱- تمام انرژی خود را روی استارتاپ بگذارید
آرون لوی، همبنیانگذار و مدیرعامل استارتاپ Box کسبوکار مبتنی بر ذخیرهسازی ابری خود را نه در گاراژ بلکه در اتاق زیرشیروانی راهاندازی کرد. او به همراه شریک خود دیلان اسمیت در همان اتاق زیرشیروانی بارها برای جذب سرمایهگذار تلاش کردند و شکست خوردند.
تا اینکه یک روز برای مارک کوبان، کارآفرین و سرمایهگذار موفق ایمیلی فرستادند و او نیز پاسخ داد. کوبان ۳۰۰ هزار دلار روی ایدهی استارتاپی آنها بنیانگذاری کرد و همین باعث شد لوی دانشگاه را کنار گذاشته و تمام تمرکز خود را روی کسبوکار بگذارد. او اسمیت را نیز راضی کرد که از دانشگاه انصراف دهد و به او گفت:
اگر مارک کوبان به ما باور دارد، چرا خودمان نباید این موضوع را باور داشته باشیم؟
بعد از این اتفاق، اتاق زیرشیروانی را رها کردند و در حیاط پشت عموی یکی از بنیانگذاران مستقر شدند و نهایتا مدتی بعد در یک دفتر کار واقعی بهطور جدی آغاز به کار کردند.
لوی معتقد است آغاز کردن یک استارتاپ از گاراژ برای موفقیت آن در آینده ضروری نیست اما به او کمک کرد تا جای ممکن در هزینهها صرفهجویی کند و با آمادگی، تمام تمرکز خود را روی کار بگذارد.
۲- همواره در حال مذاکره باشید و از همان مراحل ابتدایی مذاکره کنید
- بوت استرپینگ ؛ بهترین استراتژی برای استارتاپ هایی که سرمایه گذار ندارند
- مگی ویلدروتر، مدیرعامل سابق استارتاپ Frontier Communications معتقد است بنیانگذاران یک کسبوکار فاقد از محلی که استارتاپ را آغاز میکنند باید توانایی مذاکره داشته باشند.
ویلدروتر فن مذاکره را از سنین نوجوانی و زمانی آموخت که مدرسه رویدادی برای جمعآوری کمک هزینهی مالی برای مجروحان جنگی جنگ ویتنام برگزار کرده بود. او رئیس جمهور آن زمان آمریکا یعنی ریچارد نیکسون و همسرش را به این رویداد دعوت کرده بود.
او نامهای را به همراه دو بلیت برای کاخ سفید فرستاد و منتظر پاسخ ماند. دو هفته بعد شخصی از کاخ سفید با او تماس گرفت و گفت رئیس جمهور نیکسون و بانوی اول نمیتوانند در این رویداد حضور پیدا کنند. ویلدروتر بلافاصله استراتژی خود را تغییر داد و پرسید آیا معاون رئیس جمهور میتواند در رویداد شرکت کند؟ شخصی که تماس گرفته بود بار دیگر پاسخ منفی داد. آخرین سؤال ویلدروتر این بود که آیا در ازای بلیتهایی که فرستادهایم میتوانیم انتظار کمک مالی داشته باشیم؟ شخصی که تماس گرفته بود مدتی مکث کرد و گفت: «بله البته».
ویلدروتر میدانست ایدهی خوب و قانعکنندهای دارد به همین دلیل بعد از شنیدن اولین پاسخ منفی دلسرد نشد. فن مذاکرهی او جایگزین خوبی برای ایدهی اولیه پیدا کرد و نتیجه این بود که پول قابل توجهی به مراسم خیریه اهدا شد.
۳- ناامیدی را با فرصتهای جدید جایگزین کنید
جولیا هارتز، مدیرعامل استارتاپ Eventbrite پیش از اینکه تغییر و تحول بزرگی در زندگی خود ایجاد کند، شغلی مرتبط با رسانه و تلویزیون داشت. او سپس تصمیم گرفت به نامزدش در سانفرانسیسکو ملحق شود و برای استخدام در چند موقعیت شغلی درخواست داد. یکی از استارتاپهایی که برای آنها درخواست استخدام فرستاده بود، شغلی با درآمد بسیار پایین به او پیشنهاد داد و باعث شد هارتز دلسرد شود و مدتی دنبال کار نگردد.
بهگفتهی خودش این بهترین اتفاقی بود که در زندگیاش رخ داد زیرا در وقفهای که ایجاد شده بود، او و همسرش کسبوکار خودشان را راهاندازی کردند. آنها تمام پسانداز خود را خرج ایدهی جدید کردند و در گوشهای از انبار عموی هارتز مستقل شدند. استارتاپ مدتی بعد اولین سرمایهی خود را جذب کرد و رونق گرفت. هارتز ناامیدی خود از پیشنهاد دستمزد پایینی که گرفته بود را به ایدهی ساخت پلتفرم برگزاری رویداد تبدیل کرد.
۴- اعتمادبهنفس تأثیر زیادی روی موفقیت میگذارد
فردای روزی که جاش جیمز، استارتاپ خود بهنام Omniture را به ادوبی با قیمت ۱.۸ میلیارد دلار فروخت؛ نمیدانست بعد از این باید چه کاری انجام دهد. او میدانست چگونه باید استارتاپ ساخت و چگونه باید از دادهها برای موفقیت سازمانها استفاده کرد اما بعد از فروختن استارتاپ خود دیگر نمیدانست باید چه کار کند. همه او را به مرخصی رفتن تشویق میکردند اما تنها یک روز از تعطیلات نگذشته بود که نتوانست ایدهی قدیمی که داشت را از سرش بیرون کند و استارتاپ جدیدی بهنام Domo را راهاندازی کرد.
جیمز پول کافی بعد از فروش استارتاپ پیشین خود داشت و نیازی نبود کسبوکار جدید را از گاراژ آغاز کند. او هر چیزی که لازم بود را خریداری کرد و سپس با چشمانداز خود تطبیق داد. او به خودش و ایدهاش اطمینان داشت و میگفت:
اگر قرار است یک نفر به اوج موفقیت برسد چرا آن یک نفر من نباشم؟
منبع: زومیت
۵- روی موضوعات اصلی تمرکز کنید
فردریک کرست، همبنیانگذار و رئیس عملیات استارتاپ Okta استارتاپ خود را با قرض گرفتن لوازم اداری از شرکت Jawbone آغاز کرد اما این موضوع برایشان هیچ اهمیتی نداشت زیرا روی کارهای اصلی شرکت تمرکز کرده بودند. او میگوید:
چندین سال پوستری را بالای میز کارم گذاشته بودم که روی آن نوشته شده بود: «کارهای اصلی را همیشه بهعنوان کارهای اصلی در نظر بگیرید.» امروز هم این پوستر را در گاراژم گذاشتهام تا به من یادآوری کند مهم نیست کارم را از گاراژ، حیاط خانه، گوشهی انبار یا کامپیوتر منزلم آغاز میکنم؛ مهم این است که کارهای اصلی را برای خودم تعریف کنم و تمام تلاشم را برای عملی کردن ایدههایم بگذارم.
استارتاپس لند