- By - سید محمدرضا دادخواهی
- کسب و کار
- جولای 21, 2017
حتما نام کتاب بازانجام که این روزها فروش زیادی دارد را شنیدهاید، این کتاب توسط جیسن فرید و دیوید هاینمابر هانسن کارآفرینان یک شرکت پرسود نرمافزاری براساس تجارب خودشان نوشته شده است. این کتاب که یکی از مشهورترین کتابهای حوزهی کارآفرینی است در تلاش است اصلهای اثباتشدهای مثل برنامهریزی، مدل کسبوکار و هر چیز دیگری را به چالش بکشد و ذهن فرد را برای انجام کارهایی خارج از جعبه آماده کند. در ادامه چند مورد از اشتباهات کارآفرینی که در این کتاب به آنها اشاره شده است را بیان میکنیم.
این کتاب به زبان فارسی توسط بهرنگ نوروزینیا ترجمه شده است.
۱) جهان واقعی را فراموش کنید
این در دنیای واقعی کار نخواهد کرد. این را همیشه میشنوید وقتی که با دیگران دربارهی یک ایده تازه گفتگو میکنید. این جهان واقعی جای افسرانندهای برای زندگی است. جایی که ایدههای نو،روش های نا آشنا و مفهومهای بیگانه، همیشه شکست میخورند.
در جهان واقعی نمیتوانید تعدادی کارمند که در هشت شهر در دو قاره پخش شدهاند، داشته باشید. در جهان واقعی نمیتوانید میلیونها مشتری بدون بخش فروش یا آگهی داشته باشید. در جهان واقعی نمیتوانید فرمول کامیابی خودتان را به دیگران بگویید.
جهان واقعی یک مکان نیست. بلکه یک بهانه است. یک توجیه است برای نکوشیدن. این جهان واقعی، ربطی به شما پیدا نمیکند. توجه به جهان واقعی یکی از اشتباهات کارآفرینی بزرگ است.
۲) به یادگیری از اشتباهها بیش از اندازه ارزش داده
شده است
در جهان کسبوکار، شکست بخشی از کار به شمار میآید. همیشه میشنوید که بخت کسبو کار شما، نزدیک به صفر است. میشنوید که شکست، شخصیت شما را میسازد. مردم میگویند: تند تند و پشت سر هم شکست بخورید.
باید از اشتباههایتان یاد بگیرید. به راستی چه چیزی از اشتباهها میآموزید؟ شاید یاد بگیرید که چه کاری را نباید دوباره بکنید. ولی این چه ارزشی دارد؟ هنوز هم نمیدانید که پس از این چه کاری باید بکنید.
این را با آموزش از پیروزیهایتان مقایسه کنید. پیروزی است که به شما راه درست را نشان میدهد. زمانی که چیزی پیروز میشود میدانید که چه چیزی کار کرده است و میتوانید دوباره آن را انجام دهید و بار دیگر شاید آن را بهتر انجام دهید.
شکست، پیش نیاز پیروزی نیست. پژوهشی در آزمایشگاه کسب و کار هاروارد، نشان داده که کارآفرینان کامیاب، احتمال پیروزی دوبارهشان خیلی بیشتر است (نرخ پیروزی شرکت های آیندهشان۳۴% است) ولی کارآفرینانی که شرکتشان در نخستین بار شکست خورده است، کمابیش همان نرخ پیروزی در شرکت بعدی را دارند که کسانی که برای نخستین بار شرکت راه انداختهاند: تنها ۲۳ درصد. کسانی که پیش از این شکست خوردهاند، به اندازهی کسانی که نخستین بارشان است بخت پیروزی دارند.تنها پیروزی ارزشمند است.
۳) برنامهریزی یکی از اشتباهات کارآفرینی است
مگر اینکه یک پیشگو باشید، وگرنه برنامه ریزی درازمدت برای کسب و کار، پنداشتی بیش نیست، عاملهای بیشماری هستند که از دست شما بیروناند: شرایط بازار، رقیبان و هماوردان، مشتریان،وضعیت اقتصادی و… نوشتن یک برنامه به شما این احساس را میدهد که کنترل اوضاع در دست شماست که در واقع نیست.
برنامه ریزیها، اجازه میدهند که گذشته، آینده را به پیش راند. آنها به شما چشمبند میزنند. به این سو پیش میرویم زیرا، خب گفته بودیم که به این سو پیش میرویم. و مشکل همین جاست: برنامه ریزی ها با نوآوری و تصمیم گیری دردم ناسازگارند و مشا باید بتوانید در هر لحظه تصمیم بگیرید. باید بتوانید از فرصت هایی که پیش میآید بهره برید. گهگاه باید بگویید:ما به یک سمت و سوی تازه پیش میرویم،زیرا امروز این مسیر بخردانه است.
این به این معنا نیست که نباید به آینده بیندیشید یا اینکه چگونه با مشکل ها روبرو شوید. این کار تمرین ارزشمندی خواهد بود. فقط نیندیشید که باید آن را جایی بنویسید یا اینکه برای آن اندوهگین شوید. اگر یک برنامهی بسیار بزرگ بریزید، احتمالا هرگز به آن نگاه نخواهید کرد. برنامه هایی که بیش از چند صفحه باشند، سرانجام در قفسه پرونده ها به سنگواره تبدیل میشوند.
از گمانه زدن صرف نظر کنید. تصمیم بگیرید که این هفته میخواهید چه کار کنید، نه امسال. مهمترین چیز بعدی را بیابید و روی آن کار کنید. تصمیمها را درست پیش از انجام هر کاری بگیرید نه خیلی بیشتر از انجامشان. سوار هواپیما بشوید و پرواز. میتوانید وقتی رسیدید، پیراهن بهتری را برگزینید یا خمیر ریش و مسواک را بخرید. کار کردن بدون برنامه ریزی شاید ترسناک به نظر برسد ولی کورکورانه پیروی کردن از برنامهای که هیچ رابطهای با واقعیت ندارد ترسناکتر است.
۴) اشتباهات کارآفرینی : چرا بزرگ شوید؟
مردم میپرسند شرکت شما چقدر بزرگ هست؟ پرسش کوتاهی است ولی آنها دنبال پاسخی کوچک نیستند. هر چه پاسخ شما بزرگتر باشد، شما اثر گذارتر،حرفهای تر و توانمندتر خواهید بود.اگر بیشتر از صد نفر کارمند داشته باشید خواهند گفت وای چه عالی. اگر کوچک باشید، اوه…چه خوبی میشوید. جملهی نخست ستایش است و دومی تنها برای رعایت ادب.
چرا چنین است؟رابطه بزرگ شدن و کسب و کار چیست؟چرا همیشه توسعه و بزرگ شدن هدف است؟چرا بزرگ بودن گیرا است؟(پاسخ:کاهش هزینهها در ازای بزرگتر شدن خوب نیست). یافتن بهترین اندازه و ماندن در همان اندازه چه مشکلی دارد؟
آیا به هاروارد و آکسفورد نگاه میکنیم و میگوییم که اگر آنها توسعه پیدا میکردند و شعبه های دیگری میساختند و هزاران استاد دیگر را به کار میگرفتند و جهانی میشدند و دانشکده های دیگری در سراسر جهان میگوشدند، آن وقت آموزشگاه های بزرگی بودند؟ البته که نه. ما ارزش این دانشگاه ها اینگونه نمیسنجیم. پس چرا ارزش کسب و کار را اینگونه می سنجیم؟
شاید اندازهی سزاوار برای شرکت شما پنج نفراست. شاید چهل نفر است. شاید دویست نفراست. یا شاید تنها شما و لپتاپتان است. پیشاپیش دربارهی اینکه باید چه اندازه بزرگ باشید هیچ فرضی نکنید. به آرامی بزرگ شوید و ببینید که چه اندازه برای شما خوب است. عجله کردن برای بزرگ شدن یکی از اشتباهات کارآفرینی رایج است.
غول شدن نباید هدف شما باشد. تنها هم دربارهی شما کارمندانتان نمیگوییم. دربارهی هزینه ها، اجاره، زیرسازی فناوری اطلاعات،مبلمان و… نیز همین جور است. نترسید که هدف شما یک کسب و کار کوچک است. هرکسی کسب و کارکاری را اداره میکند که ماندگار و سودآور است، حالا چه بزرگ باشد چه کوچک، باید به خود بنازد.
۵) اشتباهات کارآفرینی: اعتیاد به کار
فرهنگ ما اعتیاد به کار را میپسندد. همواره دربارهی کسانی میشنویم که تا نیمهی شب کار میکنند و دود چراغ میخورند. آنها شب را کار میکنند و سپس در دفتر کار خود میخوابند. اگر در کار روی یک پروژه خود را بکشید، انگار مدال افتخار میگرفت.
نه تنها این اعتیاد به کار لازم نیست، بلکه احمقانه هم است. بیشتر کار کردن به معنی بیشتر اهمیت دادن یا به سرانجام رساندن بیشتر نیست. تنها به این معنی است که شما بیشتر کار میکنید.
معتادان به کار مشکلهایی بیش از آنچه که برطرف میسازند را ایجاد میکنند. آنها میکوشند تا مشکلها را با افزایش ساعات کار حل کنند. آنها میخواهند تنبلی فکری و کندذهنی خود را با کار بیشتر جبران کنند. هیچکس وقتی که خسته است نمیتواند به خوبی تصمیم بگیرد. معتادان به کار، اغلب کارایی کمتری از دیگر کارکنان دارند.
قهرمانان واقعی اکنون در خانه هستند، زیرا آنها توانستهاند راهی را پیدا کنند که کار خود را زودتر به سرانجام برسانند.
منبع : شبتا