- By - سید محمدرضا دادخواهی
- استارتاپ
- می 19, 2019
از تولد اکوسیستم استارتاپی ایران چند سالی می گذرد. این اکوسیستم در حال پوست اندازی و ورود به فاز جدیدی است که تفاوت های زیادی را نسبت به ابتدای شکل گیری آن رقم خواهد زد. بسیاری از افرادی که در ابتدای شکل گیری اکوسیستم نقش کلیدی داشتند، امروز یا از اکوسیستم خارج شده اند و یا نقش کمرنگی دارند. بسیاری از نهادهای پیشرو تقریبا فعالیت های خود را متوقف کرده اند. شاهد نقش آفرینی بازیگران جدیدی هستیم که تا پیش از این با نگاه شک و تردید به اکوسیستم و آینده آن می نگریستند. می توان ادعا کرد که موج جدیدی در اکوسیستم شکل گرفته است که تاثیر شایانی بر آینده اکوسیستم خواهد گذاشت. برای روشنتر شدن موضوع، ویژگی های اصلی موج اول و دوم اکوسیستم استارتاپی ایران را بررسی می کنیم:
موج اول
- برگزاری رویدادهای کارآفرینی متعدد در نقاط مختلف کشور با هدف معرفی فضای کسب و کارهای استارتاپی، انگیزهبخشی به جامعه نخبگانی و تحریک آنها به منظور نقشآفرینی در اکوسیستم
- رشد قارچگونه نهادهای مربوط به مراحل اولیه رشد استارتاپ ها نظیر شتاب دهنده ها و مراکز رشد جهت تیمسازی و کشف افراد نخبه و کارآفرین
- برگزاری دورهها و کارگاههای آموزشیهای بسیار که بخش قابل توجهی از آنها توسط افراد غیرمتخصص و بی تجربه برگزار میشد.
- شکلگیری هسته اولیه اکوسیستم سرمایه گذاری حول تعداد معدودی بازیگر بخش خصوصی
- تمرکز اکوسیستم بر کسب و کارهای حوزه فناوری اطلاعات و خدمات
- عدم مشارکت جدی شرکتها، بنگاهها و کسب و کارهای بزرگ اقتصادی در اکوسیستم
- ایجاد حباب ارزش گذاری به سبب عدم توجه به واقعیتهای بازار
- نادیده گرفتن واقعیتها و شرایط اقتصاد کلان ایران در تصمیمگیری و برنامهریزی: اقتصاد ایران از منظر راه اندازی کسب و کار دارای سطح ریسک بالایی است. در این شرایط ورود به مبحث کسب و کارهای پر ریسک نیازمند داشتن تدبیر و برنامه ویژهای است که در سالهای ابتدایی حیات اکوسیستم به خوبی تدوین نشده بود. شاهد این داستان تاکید بر رشد بسیار بالای کسب و کارها در مدت زمان کوتاه است، بدون توجه به این مسئله که این نوع کسب و کارها، با این مدل رشد نیازمند سطح مشخصی از بلوغ اکوسیستم هستند تا از منظر تامین مالی و از منظر نقشآفرینی بنگاههای بزرگ اقتصادی در آن، حمایتهای لازم از آنها صورت پذیرد.
- نقص زنجیره تامین مالی استارتاپها: عدم حضور سرمایه گذار در مراحل میانی و پایانی استارتاپ ها که یکی از مصادیق رشد نامتوازن اکوسیستم بود.
- ایجاد فضای مبهمی که در آن تشخیص سره از ناسره به شدت سخت بود. افرادی که تحت عنوان مشاور و منتور وارد فضای استارتاپی شدند و بدون اینکه تجربهای در این حوزه داشته باشند تبدیل به برند شدند. همچنین بسیاری از افراد که ماهیتا روحیه کارآفرینی نداشتند، وارد این فضا شدند و بعضا از ناپختگی اکوسیستم سو استفاده کردند.
موج دوم
- ترکیدن حباب استارتاپی و شکست خوردن بخش زیادی از کسب و کارهای سرمایه گذاری شده
- شکلگیری موج ناامیدی در فضای نخبگانی، ترک کسب و کارها و مهاجرت به خارج
- کمرنگ شدن تمرکز روی حوزه فناوری اطلاعات و توجه به حوزههایی نظیر سلامت، تجهیزات پزشکی، تولید، سختافزاری و SMEها
- انطباق کسب و کارها با واقعیتهای اقتصاد کلان در لایه استراتژی: بسیاری از استارتاپ ها، توجه به مدلهای درآمدی، اتخاذ استراتژی بقا و رشد محدود را در دستور کار قرار دادند. به نظر میرسد استراتژی رشد نمایی عملا از دستور کار بسیاری از استارتاپ ها خارج شده است.
- شفافتر شدن اکوسیستم به نحوی که عیار واقعی افراد تا حدی مشخص شده است. کارهای نمایشی کمتر شده و رفتارها از حالت هیجانی به سمت عقلانی پیش رفته است.
- ساکن شدن سرمایه در اکوسیستم و کاهش قابل توجه حجم سرمایه گذاری: این وضعیت حاکی از آنست که بسیاری از بازیگران نظارهگر اتفاقات هستند و هنوز تصویر روشنی از آینده اکوسیستم ندارند.
- توقف فعالیت بسیاری از شتاب دهنده ها و برخی از صندوقهای سرمایه گذاری
- بسیاری از رویدادهای کارآفرینی تعطیل شدند و دورههای آموزشی با حضور افراد متخصص و دارای تجربه برگزار میگردد.
- ظهور بازیگرهای جدید در اکوسیستم نظیر بنگاهها، کسب و کارهای بزرگ اقتصادی: این سازمانها جهت حل مسائل و مشکلات و برای تکمیل زنجیره ارزش خود نیمنگاهی به راهکارهای استارتاپی دارند. از این میان میتوان به گاج، ایرانسل، همراه اول و … اشاره کرد. این غولهای اقتصادی دارای مزیتهای بسیاری برای کسب و کارها نظیر شبکه ارتباطی، زیرساخت، بازار، تخصص و سرمایه هستند که با ورود آنها به این فضا میتوان انتظار شکلگیری کسب و کارهایی موفقتر را داشت.
- کسب و کارهای معدودی که موج اول را با موفقیت پشت سر گذاشتهاند و طی این سالها رشد زیادی را تجربه کردهاند و تبدیل به یک بنگاه بزرگ اقتصادی شدهاند، حال در نقش یک اکوسیستمساز ظاهر شدهاند. از این میان میتوان به کافه بازار، دیجیکالا و اسنپ اشاره نمود.
- سطح همکاریهای استراتژیک در اکوسیستم فعلی افزایش یافته است. اکوسیستم به این باور رسیده است که اگر هر یک از نهادها بخواهند به صورت انفرادی کار کنند عملا اتفاق خاصی نمیافتد.
- سرمایه گذاری در حوزههای پر ریسک و با نگاه بلند مدت به صورت انفرادی تا حد زیادی از دستور کار سرمایه گذاران خارج شده است. سرمایه گذاران به دنبال شرکایی متخصص و بزرگ در حوزههای مختلف هستند تا امر سرمایه گذاری را با شراکت یکدیگر انجام دهند. به نظر میرسد مدل سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی یا CVC تدریجا در اکوسیستم ظهور و بروز پیدا کند.
برخی از دلایل این تغییر
- نوپا بودن اکوسیستم کارآفرینی در ایران: به طور کلی ورود هر پدیده جدید همراه با بزرگنمایی و اغراق بیش از اندازه در رابطه با دستاوردها و نتایج حاصل از فراگیر شدن و نفوذ آن است. با سپری شدن زمان و پایین آمدن تب اولیه، اندک اندک نگاه عقلانی بر آن حاکم خواهد شد.
- عدم توجه به کل زنجیره ارزش کارآفرینی و رشد نامتوازن اکوسیستم: تمرکز بیش از حد بر روی نهادهای مراحل ابتدایی نظیر شتاب دهنده، مراکز رشد و همچنین برگزاری رویدادهای کارآفرینی بسیار زیاد در اقصی نقاط کشور، آن هم با کیفیت پایین و در فضای غیر تخصصی که عملا سبب شد تا تعداد بسیار زیادی تیم و استارتاپ با انگیزه بسیار بالا ایجاد گردد اما نهادهای مرحله بعدی نظیر سرمایه گذاران خطرپذیر تعدادشان اندک بود که این مساله باعث شد در عمل بسیاری از تیمهای با کیفیت نیز از چرخه اکوسیستم حذف شوند.
- منطبق نبودن شکلگیری اکوسیستم کارآفرینی با شرایط کلان اقتصاد ایران: تمرکز بر روی حوزه کسب و کارهای نوپا که در تمام دنیا حوزه پر ریسکی است نیازمند برنامه و زیرساختهای ویژه اعم از قانونی، حقوقی، تکنولوژیک و … است. منظور از برنامه این است که به الزامات و پیشنیازهای راه اندازی کسب و کارهای نوپا توجه شود. در همین اقتصاد فعلی ایران، فرصتهای بسیار زیادی در حوزه SMEهای نوآور و کسب و کارهای کم ریسکتر وجود دارد که غفلت از آنها اشتباه به نظر میرسد. احتمالا در موج دوم شاهد توجه بیشتر به این نوع کسب و کارها خواهیم بود.
با توجه به موارد فوق، انتظار میرود از این پس بازیگران جدیدی در اکوسیستم ظهور و بروز پیدا کنند. بخش مهم این بازیگران، شرکتها و بنگاههای اقتصادی هستند که سعی دارند تعاملات خود را با اکوسیستم کارآفرینی افزایش دهند. طبیعی است که در ابتدای مسیر، نحوه ورود این بازیگران چندان ساختیافته و در قالب یک نهاد معین نباشد، اما با گذشت زمان و دریافت بازخورد از تعاملات، تدریجا شیوههای سرمایه گذاری نوینی نظیر شرکتهای سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی یا CVC رواج خواهد یافت.
منبع: اکوموتیو