- By - سید محمدرضا دادخواهی
- فروش
- فوریه 15, 2021
دوست دارید از مغازه ای که فروشنده ای خوش اخلاق دارد خرید کنید یا بد اخلاق؟ دوست دارید در زمان کرونا از مغازه ای خرید کنید که توصیه های بهداشتی را رعایت می کند یا مغازه ای که رعایت نمی کند؟ دوست دارید از مغازه ای خرید کنید که علاوه بر قیمت مناسب محصولات، به شما احترام می گذارد یا مغازه ای که فقط فروش محصولاتش برایش مهم است؟ آیا با روش های فروش بیشتردردوران کرونا آشنا هستید؟
خیلی از کسب و کارهایی که در زمان کرونا فروش بیشتر دارند علاوه بر اینکه به مشتری شان احترام می گذارند از روش های نوین فروش نیز استفاده می کنند. تو این دوره زمانه کسب و کاری که تغییر نکند بازنده بازی است.
مشکل اینه که دنیا تغییر کرده است ولی ما تغییر نکرده ایم. هنوز خیلی از ما از روش های قدیمی برای فروش بیشتر استفاده می کنیم. نمی دانیم در صنعت ما چه تغییراتی ایجاد شده است. نمی دانیم رقبای ما چه کارهایی برای فروش بیشتر انجام می دهند. نمی دانیم چطور باید تغییر کنیم.
در این مقاله قصد داریم کمی در مورد روش های فروش بیشتردردوران کرونا صحبت کنم. اگر شما هم فروش تان کم شده است پیشنهاد می کنم تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
چقدر روی مهارت های لازم تان برای فروش بیشتر کار کرده اید؟
یکی از مشکلاتی که بسیاری از صاحبان کسب و کارها دارند این است که به دنبال افزایش مهارت های خود نیستند! در همان سطحی که 5 سال پیش بودند مانده اند. شما به عنوان صاحب کسب و کارتان باید مدام در حال پیشرفت و توسعه فردی باشید. شما سکان دار کسب و کارتان هستید و شما اید که باید ایده های جدید را عملی کنید.
چقدر روی آموزش دیدن وقت می گذارید؟ واقعا چقدر؟ چقدر حاضرید وقت خود را برای گذراندن یک دوره آموزشی بگذارید؟ مشکل اصلی خیلی از ما این است که آموزش نمی بینیم و قصد داریم روز به روز پیشرفت کنیم. در هر کسب و کاری که باشید فرقی نمی کند شما باید اطلاعات تان به روز باشد.
چند وقت پیش که رفته بودم بیمه ماشینم را تمدید کنم کارشناس بیمه علاوه بر بیمه شخص ثالث خودرو یک آفر ویژه هم برای بیمه بدنه ماشینم به من داد. من هم گفتم حالا ببینم چی میشه.
چندتا سوال در مورد بیمه بدنه خودرو ازش پرسیدم و در حالی که داشت بیمه شخص ثالثم را میزد به زور بهم جواب داد. داشتم کم کم میرفتم، ازش پرسیدم روزی چندتا بیمه می فروشی؟ گفت هفته ای دو سه تا یکم فروشم کم شده، دیگه مردم بیمه نمی خرند و از این حرفای تکراری.
گفتم من کسی رو میشناسم که ماهی 200 میلیون تومن در ماه میفروشه. مثل شما هم نمایندگی بیمه دارد. گفت چجوری مگه میشه؟
گفتم بله میشه. شما اصلا فروش بیمه بلد نیستید. بهتره یکم آموزش ببینید. پیشنهاد می کنم حتما تو دوره های آموزشی فروش بیمه شرکت کنید. گفت من خیلی وقته تو این کارم منظورتون چیه که فروش بیمه بلد نیستم؟
گفتم فروشنده حرفه ای بیمه کسی هست که وقتی مشتری ازش در مورد بیمه نامه ای سوال می پرسه دوزاریش می افته که طرف نیاز داره و کنجکاوه تا بخره. اما شما اصلا هیچ تلاشی برای فروش بیمه بدنه به من نکردید. اصلا تو چشم های من هم موقع پاسخ دادن به سوالاتم نگاه نکردید! شما خیلی راحت می تونستید این بیمه بدنه را هم به من بفروشید فقط کافی بود من را متقاعد می کردید.
کسی که گفتم 200 میلیون تومان در ماه می فروشد توانایی فروش بیمه به افراد گذری در خیابان هم دارد.
مشکل اساسی خیلی از ما این است که بلد نیستم محصولات مان را بفروشیم. حتی اگر بهترین محصولات و خدمات را هم داشته باشیم باز هم نیاز است تا مهارت های فروش را بیاموزیم.
به مشتریان تان چقدر اهمیت می دهید؟
چقدر به مشتریان تان اهمیت می دهید؟ چقدر فقط به فکر فروش تان هستید؟ آیا شما هم مثل شیرینی فروش هایی که به جای خلال پسته از باقالی روی شیرینی های خود استفاده می کنند هستید؟ چقدر با مشتری هاتون رو راست هستید؟
ما توی دنیایی زندگی می کنیم که رابطه سازی حرف اول را می زند. اول رابطه سازی و بعد هم کم کم اعتماد سازی. در هر شرایطی باید بلد باشید چطور اعتماد سازی کنید.
به این فکر کنید که چه کارهایی می توانید انجام دهید تا مشتریان به شما اعتماد کنند؟ چه کارهایی باعث ایجاد حس خوب در آن ها می شود؟ به مثال خرید از مغازه ای که پروتکل های بهداشتی را در زمان کرونا رعایت می کند برگردیم. زمانی که از چنین مغازه ای خرید می کنید چقدر حس تان خوب می شود؟ چقدر دوست دارید دوباره از آن مغازه خرید کنید؟
اگر پشتیبانی تان خوب باشد و به تمام سوالات مشتری قبل از خرید با حوصله پاسخ بدهید بهتر نیست؟ اگر فروشگاه اینترنتی دارید بهتر نیست سفارشات را رایگان ارسال کنید؟ اگر محصولات آموزشی می فروشید بهتر نیست یه تخفیف خوب به مشتری بدهید؟ بهتر نیست با دادن یک هدیه حس خوبی به او منتقل کنید؟ بهتر نیست یک سری وبینار آموزشی رایگان برگذار کنید؟
این ها فقط مثال است. صدها سناریوی دیگر هم می توان بررسی کرد. اما به این فکر کنید در کسب و کارتان چه کارهایی می توانید انجام دهید تا مشتری هایتان فکر کنند چقدر ارزشمند هستند که شما انقدر برای شان ارزش قائل اید.
یادم میاد یکی از دوستانم تعریف می کرد: از یک شیرینی فروشی یک کیلو شیرینی خریدم. اسم، شماره تماس و تاریخ تولدم را به بهانه اینکه در قرعه کشی شرکت داده می شوم از من گرفتند. روز تولدم با من تماس گرفتند و به یه بهانه ای آدرس منزلم را گرفتند. برایم یه کیک تولد بامزه فرستاده بودند. اصلا باورم نمی شد. خیلی باحال بود. واقعا سوپرایز شده بودم. یه کیک تولد مجانی آخه رو چه حسابی؟ رو این حساب که فقط یک بار یک کیلو ازشون شیرینی خریدم؟
این نمونه فوق العاده از اهمیت دادن و ارزشمند کردن مشتری است. چرا این داستان را برای شما تعریف کردم؟ چون یک کار عجیب و غیرقابل باور برای شماست. به این میگن یک مدل از بازاریابی دهان به دهان. به جای تبلیغات هزینه بر، با این روش خیلی از مردم با این کسب و کار آشنا می شوند.
راستی می دونید من این داستان رو تا الان برای چند نفر تعریف کردم؟ می دونید چندتا از دوستان من همین حالا مشتری ثابت این شیرینی فروشی هستند؟
چرا از انجام کارهای خلاقانه می ترسید؟
عدم اعتماد به نفس دشمن خلاقیت است. اکثر ما که از خلاقیت در کارهای مان استفاده نمی کنیم عادت به روتین های روزانه مان کرده ایم. همیشه طبق یک مدل خاص مقاله می نویسیم. همیشه ویدیوهایی که ضبط می کنیم تکراری است. همیشه تخفیف هایی که می دهیم یکنواخت است. پیام های تبلیغاتی مان تاریخ مصرف شان گذشته است.
واقعا دلیلش چه هست؟ ابتدای مقاله عنوان کردم. دنیا تغییر کرده است و ما نمی خواهیم تغییر کنیم. کسب و کارهایی که آماده تغییر نیستند به زودی مثل دایناسورها نسل شان منقرض می شود.
خیلی از کسب و کارهای اینترنتی را طی همین دو سال گذشته دیده ام که نابود شدند و صاحبان شان هنوز با این قضیه کنار نیامده اند که دامین سایت شان را بی جهت نباید تمدید کنند.
خلاقیت در کسب و کار بحث مفصلی است که شاید ساعت ها باید در موردش صحبت کنیم. اما نکته مهم این است که خلاقیت با تغییرهای کوچک شکل می گیرید. تغییر در ارتباط با مشتری، تغییر در ارائه محتوا، تغییر در نوع تبلیغات و پیام های تبلیغاتی، تغییر در ارائه پیشنهادهای ویژه، تغییر در سورپرایز کردن مشتریان و … نمونه هایی است که شما باید همین حالا به فکر تغییرشان باشید.
به تصویر زیر نگاه کنید. این تصویر مربوط به فروشگاه های زنجیره ای کلانا که ارائه دهنده انواع ساندویچ، قهوه، سالاد، آبمیوه، دسر و … است. با پیام هایی که روی لیوان های آبمیوه و قهوه اش می نویسد حس های مختلفی را به مشتریانش انتقال می دهد. این پیام ها اکثرا انگیزشی هستند و این یک ایده فوق العاده است که به راحتی با کمترین هزینه قابل اجراست. خلاقیت به همین سادگی است.
جلوتر از نیاز مشتریان تان حرکت کنید.
مثل شرکت اپل باشید. جلوتر از نیاز مشتریان تان خدمات ارائه کنید. زمانی که همه فکر می کردند هرچقدر دکمه های موبایل بزرگتر باشد قشنگ تر و بهتر است شرکت اپل گوشی موبایلی ساخت که فقط یک دکمه داشت. بعدها همان یک دکمه را هم حذف کرد. چون متوجه این شد که وقتی با لمس کردن می توان از گوشی استفاده کرد پس دیگر نیاز به همان یک دکمه هم نیست.
اپل در حوزه کاری خودش پیشرو است و ما با تغییراتش تغییر می کنیم. چون جلوتر از ما نیازها را تشخیص می دهد. این یعنی رهبر بودن. شرکت اپل یک نمونه عالی از رهبری در یک حوزه کاری است.
شما هم باید سعی کنید رهبر حوزه کاری تان باشید. چطور ممکنه؟ فقط کافیه به این فکر کنید که چطور می توانید سرویس و خدمات دهی خود به مشتریان تان را بهتر کنید. روی خودتان کار کنید. آموزش های جدید ببینید. از خلاقیت تان در کسب و کار استفاده کنید. نترسید و آماده تغییر باشید.
جمع بندی و حرف آخر
در این مقاله در مورد چیزهایی صحبت کردم که شاید همه ما به آن ها توجه زیادی نمی کنیم. اما با همین تغییرات ساده می توانید کسب و کارتان را زیر و رو کنید و فروش بیشتر و موفق تری داشته باشید.
گاهی وقت ها ایده هایی که همین حالا در ذهن مان هست را عملی کنیم نتایج شگفت انگیزی را مشاهده می کنیم. نترسید و فقط یک بار امتحان کنید.
منبع: همیار وب