بازاریابی دیجیتال چیست؟

بازاریابی دیجیتال چیست؟

بازاریابی دیجیتال نوعی از بازاریابی است که از طریق کانال‌های دیجیتال چه آنلاین و چه غیرآنلاین انجام می‌شود.
در این روش، از تمامی ظرفیت‌ها و کانال‌های ممکن و موجود در دنیای دیجیتال استفاده می‌شود تا اطلاعات به مشتری یا مصرف‌کننده رسانده شود.
پس اگر دقت بفرمایید، بازاریابی دیجتال محدود به اینترنت و یا رسانه‌های الکترونیکی نیست.
به بیان دیگر، بازاریابی دیجیتال از دو بخش یا دو فرآیند تشکیل شده است: فشار و کشش.
بخش فشار فرآیندی است که به مصرف‌کننده دسترسی ایجاد می‌کند و بر او تأثیر می‌گذارد. در مقابل بخش کشش فرآیندی است که شما انجام می‌دهید تا زمانی که مصرف‌کننده به دنبال شما گشت شما را بیابد.

پس نتیجه می‌گیریم:

بازاریابی دیجیتال یعنی دستیابی به اهداف بازاریابی با استفاده از روش‌ها و ابزارهای دنیای فناوری دیجیتال.

نگاه ریزبینانه‌تر به بازاریابی دیجیتال:
استفاده از فناوری‌های دیجیتال جهت ایجاد کانال‌های آنلاین و غیر آنلاین برای دسترسی به بازار.
جهت دست‌یابی به هدف: پشتیبانی از فعالیت‌های بازاریابی با در نظر داشتن سودآوری و حفظ مشتریان در کانال‌های چندگانه خرید و چرخه حیات مشتری.

براساس تاکتیک‌های زیر:
•    درک اهمیت راهبردی فناوری‌های دیجیتال
•    ایجاد و توسعه رویکردی برنامه‌ریزی شده برای دسترسی به مصرف‌کنندگان.
•    مهاجرت دادن برنامه‌ریزی شده مصرف‌کنندگان به خدمات و ارتباط آنلاین از طریق ارتباطات الکترونیکی و سنتی.
•    حفظ مشتری از طریق ارتقای دانش و انگیزش او.
•    ارائه ارتباط یک‌پارچه و هدفمند.
•    توجه به ویژگی‌های شخصی مصرف‌کننده و ارائه خدمات دیجیتالی و آنلاین برساس نیازهای او.

نکته‌های تعریف‌های ارائه شده:
1.    بازاریابی دیجیتال هم بسترهای سخت‌افزاری را شامل می‌شود و هم بسترهای نرم‌افزاری.
2.    بازاریابی دیجیتال نسخه جهش‌یافته بازاریابی سنتی است که در دنیای دیجیتال فرصت فرگشت یافته.
3.    در بازاریابی دیجیتال بحث محوری فناوری نیست، بلکه محور آن تجارت است و در هسته آن مشتری و ادامه رابطه با مشتری وجود دارد، تا پویایی داشته باشد.
4.    بازاریابی دیجیتال در خلاء رخ نمی‌دهد و زمانی بهترین اثربخشی را دارد که به صورت یک‌پارچه با دیگر استراتژی‌ها و روش‌های ارتباطی به کار گرفته شود، مانند ارتباط چهره به چهره، تلفن، نامه و بسته به نوع تجارت روش‌های دیگر… .
5.    ابزارها و روش‌های بازاریابی دیجیتال باید در تمام فرآیند خرید حضور به مصرف‌کننده خدمت‌رسانی کنند: پیش‌فروش، هنگام خرید، پس از فروش و ادامه ارتباط با مشتری.

نمونه‌هایی از ابزارها و روش‌های بازاریابی دیجیتال:

  • انواع ابزارهای دیجیتال
  • انواع رایانه‌ها
  • بیلبوردهای دیجیتال
  • تلویزیون‌های دیجیتال
  • موبایل‌ها و تبلت‌ها
  • پادکست‌ها
  • رادیو
  • تلویزیون‌های اینترنتی
  • وبسایت‌ها
  • ایمیل
  • نرم‌افزارهای پیام‌رسان و جمعی
  • بهینه‌سازی برای موتورهای جستجو
  • پیامک و پیام‌های نوشتاری
  • شبکه‌های مجازی
  • بنرهای مجازی و دیجیتال
  • ارتباطات بی‌سیم
  • پایگاه‌های داده

با پیشرفت فناوری و راهکارها، روزبه‌روز بر انواع و روش‌های این نوع از بازاریابی افزوده می‌شود.
در بازاریابی دیجیتالی عناصر و عوامل زیادی دخیل هستند که شبکه‌های اجتماعی از جمله مهمترین آنهاست.

بسیاری از کمپانی‌ها و کسب و کارها اکنون پذیرفته‌اند که برای موفق شدن در امر بازاریابی، باید یک استراتژی دیجیتال در دستور کار خود قرار دهند که احتمالاً بخش مهمی از این استراتژی «استفاده از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی» خواهد بود.

به همین دلیل جای تعجب نیست که سال گذشته 25 درصد کل هزینه‌های مربوط به بازاریابی، به حوزه بازاریابی دیجیتالی اختصاص یافت و انتظار می‌رود این رقم در سال جاری به 33 درصد برسد.

در نگاه به آینده، احساس می‌کنم که چهار رویه بازاریابی جالب بعدی قرار است که در سال 2015 به شکلی بسیار متفاوت به وجود بیایند:

1. بازاریابی نفر به نفر

مزایای ارائه شده توسط فناوری‌های امروزی و داده‌های آنلان بدین معناست که شرکت‌ها و برندها بر آنند تا هرچه بیشتر از سمت بازریابی فراگیر و عمومی به سوی بازاریابی نفر به نفر حرکت کنند، یعنی از مشتری‌گرایی انبوه به بازاریابی نفر به نفر در سطح انبوه.

ما در این رابطه درباره سفارشی‌سازی صحبت نمی‌کنیم، عاملی که محصولات را با درخواست‌های هر مشتری متناسب می‌سازد، بلکه منظورمان متناسب‌سازی برخی از محصولات خاص با گروه‌هایی خاص از مشتریان است.

مشتریان خواهان ارزش و تضمین فردی می‌باشند. وقتی که آنها این دو مورد را به دست می‌آورند، در آن زمان شاهد بازاریابی‌ای خواهیم بود که در واقع بسیار خوب می‌باشد. با تکنولوژی‌هایی که در حال حاضر موجود می‌باشند، در واقع می‌توانیم این سرویس فرد به فرد را هم در ارائه محتوا و هم در ارائه خدمات و در تنوعی از سایر عوامل متفاوت آغاز کنیم.

2. تحلیل‌های قابل‌پیگیری

تاکنون تحلیل اطلاعات و داده‌های آنلاین زمان‌بر بود، کارشناسان آمار مجبور بودند داده‌ها را به نمودار تبدیل کنند تا بدین طریق قابل استفاده شده و شرکت‌ها هم بتوانند آنها را پیگیری و مورد استفاده قرار دهند. اما امروزه با معرفی تحلیل‌های بلادرنگ و همچنین ابزارهای خردسازی و مصورسازی داده‌ها، بازار و تجارت می‌توانند بسیار بهتر و سریعتر آنها را بفهمند.

معنای مسئله فوق برای بازار سرمایه این است که شرکت‌ها قادر شده‌اند تا با سرعت بیشتری در فضای بازاریابی حرکت کنند- آنها می‌توانند آگاهانه و به موقع تصمیم‌گیری نموده و استراتژی‌های بازاریابی با سرعت عمل بالاتری را خلق نمایند. آنها قادر به نشان دادن عکس‌العمل می‌باشند، به ویژه اگر قرار باشد مشکلی رخ دهد.

3. تمرکز بر سفر مشتری

بازاریابانی که عملکردشان به روز و مدرن است بازاریابانی هستند که می‌دانند ترکیب زندگی فیزیکی و دیجیتال ما به تمامی اشکال بسیار پیچیده و توقف‌ناپذیر در حال ادامه یافتن است. بنابراین آنها به دنبال راه‌هایی هستند که فرصت‌های بازاریافتی را از دو طریق فیزیکی و سنتی و روش‌های دیجیتال ایجاد می‌کنند.

بنابراین بازاریان باهوش در سال 2015 آنهایی هستند که به تک کانال گفتگو توجه کمتری دارند و خود را متوجه کل سفر مشتری می‌سازند، سفری که امروزه اغلب شامل تعامل با مردم در تمامی کانال‌های موجود در مسیر به سمت تغییر و دگرگونی می‌باشد.

امروزه تمرکز از سنجش و اندازه‌گیری تغییر به سمت فهم و درک سفر مشتری معطوف گردیده است. اگر سفر مشتری را درک کنیم، در واقع قادر خواهیم بود تا به دو حوزه دیجیتال و فیزیکی نگاه کنیم و از این طریق بفهمیم که مردم چگونه خرید می‌کنند و یا این که چگونه برند‌هایمان را تجربه و لمس می‌کنند.

مثلاً مردم برای خرید به فیسبوک نمی‌روند، اما از طریق تعامل با چند نفر در یک پست، فیسبوک بر خرید آینده آنها تاثیرگذار خواهد بود. بنابراین تمرکز بر سفر مشتری مهم‌تر از تمرکز بر بهینه‌سازی تغییر و دگرگونی کانالی خاص خواهد بود.

4. تجارب بی‌وقفه مشتریان

یکی از مشکلات اصلی شرکت‌های که به صورت آنلاین و آفلاین فعالیت دارند، تجارب از هم‌گسیخته و غیرقابل قبول مشتریان است. سال 2015 برندهایی را به خود می‌بیند که ارائه‌ کننده خدماتی هستند که مشتریانشان از یکپارچگی بیشتری برخوردارند.

این تغییر نیازمند کاهش در ایجاد زیرمجوعه‌ها و همچنین همکاری داخلی بیشتری می‌باشد. تشخیص این موضوع که مشتریان آنها را یک وجود واحد می‌بینند برای شرکت‌ها و برندها مفهومی کلیدی و مهم می‌باشد، بنابراین اگر بخش‌های مختلف از یک شرکت به صورت متفاوت از هم عمل نمایند یا اگر بخشی مجزا از شرکت به فعالیت بپردازند، مشتریان ناگزیر، دشواری‌ها، خدمات فاقد کیفیت و کارایی، ناامیدی و …. را تجربه ‌خواهند نمود.

منبع:mrsz

استارتاپس لند

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *