- By - سید محمدرضا دادخواهی
- مدیریت
- ژانویه 22, 2020
احتمالاً تا به حال واژه «راهبرد یا استراتژی کسب و کار» را که در فضای کاری استفاده میشود، شنیدهاید. اما استراتژی دقیقاً چیست؟ آیا میدانید که به انواع متفاوتی از راهبرد در سطوح مختلف سازمانتان نیاز دارید؟ در این مقاله، نگاهی به برخی از تعاریف رایج استراتژی میاندازیم و بر سه سطح راهبردی یا استراتژیک تأکید خواهیم داشت یعنی راهبرد شرکتی، راهبرد واحد کسب و کار، و راهبرد تیم و به برخی از ابزارها و مدلهای محوری خواهیم پرداخت که به هر یک از این حوزهها مربوط میشوند.
تعریف استراتژی یا راهبرد
سالهاست که مدیران و نظریه پردازان کسب و کار، استراتژی را مطالعه میکنند. اما پاسخ قطعی وجود ندارد که استراتژی واقعاً چیست. یکی از دلایل این مساله این است که مردم به شکلهای مختلفی درباره استراتژی فکر میکنند. مثلاً برخی باور دارند که باید حال را به دقت تجزیه و تحلیل کنید، تغییرات بازار یا صنعت خود را پیشبینی نمایید و بر این اساس برای موفقیتتان در آینده برنامه بریزید. اما به نظر سایرین، پیشبینی آینده بسیار دشوار است و آنها ترجیح میدهند راهبردهای خویش را اساساً متحول کرده و رشد دهند.
گری جانسون و کوان اسکولز ، نویسندگان «بررسی راهبرد شرکتی» میگویند که استراتژی، مسیر و هدف یک سازمان در درازمدت را تعیین میکند و اینکه راهبرد میبایست نحوه پیکربندی منابع جهت تأمین نیازهای بازار و سهامداران را مشخص کند.
مایکل پورتر، کارشناس و استاد استراتژی مدرسه کسب و کار هاروارد، بر نیاز به راهبرد یا استراتژی، جهت تعریف و تبیین جایگاه منحصربهفرد سازمان تأکید داشته و میگوید که راهبرد باید تعیین کند که منابع سازمانی، مهارتها و تواناییها میبایست چطور ترکیب شوند تا مزیت رقابتی حاصل شود.
به عقیده ما برنامهریزی برای موفقیت در بازار اهمیت دارد؛ و سازمانها بهمنظور بهرهگیری کامل از فرصتهای پیشرو باید آینده را در تمام سطوح پیشبینی کرده و برای آن آماده باشند. به عنوان مثال، بسیاری از سازمانهای موفق و سازنده، راهبردی شرکتی برای پیشبرد تصویر کلان خود دارند. هر واحد کسب و کار در داخل سازمان، دارای یک راهبرد واحد کسب و کار است، که مدیرانش از آن جهت تعیین نحوه رقابت در بازارهای اختصاصی خود استفاده میکنند.
در عوض، هر گروهی میبایست از راهبرد یا استراتژی خودش برای اطمینان از این مسئله استفاده کند که فعالیتهای هر روز گروه به حرکت سازمان در جهت درست کمک میکند.
بااینوجود، در هر مرحلهای می توان این تعریف ساده را از استراتژی یا راهبرد ارائه داد: «تعیین اینکه چطور قرار است در مرحله پیشرو موفق شویم.»
حالا نگاه عمیقتری به هر مرحله از راهبرد شرکت، واحد کسب و کار و تیم خواهیم انداخت.
راهبرد یا استراتژی شرکتی
راهبرد یا استراتژی شرکتی در عرصه کسب و کار به راهبرد کلی یک سازمان برمیگردد که از چند واحد کسب و کار تشکیل شده است و در چند بازار فعالیت میکند. این راهبرد مشخص میکند که کل شرکت چطور ارزش واحدهای کسب و کار درون خود را افزایش داده و از آن پشتیبانی میکند، و به این سؤال پاسخ میدهد: «ما کل کسب و کار را چطور سازماندهی میکنیم، تا تمام بخشهای آن در کنار هم ارزش بیشتری نسبت به حالت فردی بیافرینند؟»
شرکتها میتوانند این کار را با ایجاد تواناییهای قدرتمند داخلی، با تقسیم فنآوریها و منابع در میان واحدهای کسب و کار، با جذب سرمایه مقرونبهصرفه، با توسعه و تغذیه یک نام تجاری قدرتمند، و الیآخر انجام دهند.
پس در این سطح راهبردی، دغدغه ما فکر کردن درمورد نحوه تناسب واحدهای کسب و کار درون شرکت با یکدیگر است و دانستن اینکه چطور باید از منابع برای بیشترین ارزشآفرینی ممکن بهره گرفت. ابزارهایی مثل استراتژیهای عمومی پورتر، ماتریس بوستون، ماتریس ADL و آنالیز VRIO به این نوع تجزیه و تحلیل و برنامهریزی سطح بالا کمک خواهند کرد.
طراحی سازمانی، عامل راهبردی و استراتژیک مهم دیگری است که در این سطح باید در نظر گرفت. نحوه سازماندهی کسب و کارتان، افرادتان، و دیگر منابع همگی بر مزیت رقابتی تأثیر گذاشته و میتوانند اهداف راهبردی شما را تأمین کنند.
منبع: اکوموتیو