داستان موفقیت کسب‌وکار در زمینه گردشگری

داستان موفقیت کسب‌وکار در زمینه گردشگری

در این مقاله‌ی به معرفی پنج نفر از کارآفرینان و داستان موفقیت کسب‌وکار آن‌ها می‌پردازیم. اغلب ما زمانی که می‌خواهیم کمی از محیط کار فاصله بگیریم یا استراحت کنیم، به سفر می‌رویم. سفر کردن به اندازه‌ای لذت‌بخش است که برخی ترجیح می‌دهند از کار روزانه‌ی خود استعفا دهند و کل دنیا را از نزدیک ببینند. برخی دیگر ترجیح می‌دهند سفر کردن را به کارشان تبدیل کنند و با انجام کار مورد علاقه‌ی خود، درآمد کسب کنند. همان‌طور که می‌دانید، راه‌های زیادی برای انجام این کار وجود دارد و کارآفرینان زیادی موفق شده‌اند شرکت مسافرتی خود را راه‌اندازی کنند و از کاری که انجام می‌دهند لذت می‌برند.

پنج داستان موفقیت کسب‌وکار

اسکات کیز، بنیان‌گذار شرکت Scott’s Cheap Flights

داستان موفقیت کسب‌وکار در زمینه گردشگری

زمینه‌ی فعالیت شرکت: اولین داستان موفقیت کسب‌وکار مربوط به شرکت Scott’s Cheap Flights  که در زمینه‌ی ارسال خبرنامه‌های ایمیلی کار می‌کند. خبرنامه‌های این شرکت به دو دسته‌ی رایگان و غیر رایگان تقسیم می‌شوند و اخبار مرتبط با پروازهای ارزان را در اختیار افراد علاقه‌مند قرار می‌دهند. این شرکت توانسته است تا به حال یک میلیون دلار در هزینه‌های پرواز مشتری‌های خود صرفه‌جویی کند.

داستان موفقیت کسب‌وکار: کیز می‌گوید: «نیاز، مادر اختراع است.» زمانی که کیز از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد به‌عنوان روزنامه‌نگار فعالیت می‌کرد و آرزو داشت بتواند به نقاط مختلف سفر کند؛ اما پول کافی برای انجام این کار نداشت. او برای رسیدن به آرزوی خود تمام راهنمایی‌های لازم برای پیدا کردن پروازهای ارزان را مطالعه کرد و توانست در سال ۲۰۱۳ ارزان‌ترین پرواز را از نیویورک به میلان با قیمت تنها ۱۳۰ دلار پیدا کند. او بلافاصله بلیت را خریداری کرد و توانست با پرداخت این مبلغ کم به یکی از مکان‌های مورد علاقه‌ی خود سفر کند. بعد از بازگشت کیز از سفر تمام همکاران او از این موضوع استقبال کردند و از او خواستند دفعه‌ی بعد آن‌ها را نیز در جریان ارزان‌ترین پروازها قرار دهد.

بنابراین کیز یک لیست از ایمیل دوستان و همکاران خود تهیه کرد و اطلاعات پروازهای ارزان را برای آن‌ها ارسال کرد. او در ۱۸ ماه اول این کار هیچ درآمدی نداشت و تنها به چشم یک سرگرمی به آن نگاه می‌کرد. تا اینکه در سال ۲۰۱۵ لیست ایمیل به‌اندازه‌ای طولانی شد که کیز مجبور بود برای ارسال ایمیل به این تعداد مخاطب، به شرکت خدمات ایمیل پول پرداخت کند. درنتیجه تصمیم گرفت از ۲۵ نفری که در لیست حضور داشتند ماهانه دو دلار پول بگیرد.

شرکت چگونه به سوددهی رسید: دغدغه‌ی اصلی کیز این بود که مردم حاضر نشوند بابت اطلاعاتی که می‌توانند رایگان به دست آورند، پولی به آن‌ها پرداخت کنند. درنتیجه قرار شد در ابتدا تنها دو دلار در ماه از مشتری‌ها دریافت شود. هفته‌های اول سود چندانی نداشت اما کیز موفق شد چند هفته‌ی بعد صد دلار درآمد کسب کند. بعد از چند ماه او و دیگر بنیان‌گذار شرکت به این نتیجه رسیدند شرکت‌های صادرکننده‌ی کارت به ازای هر تراکنش درصد بالایی از حساب مشتری کسر می‌کنند و این موضوع به ضرر آن‌ها است. درنتیجه تصمیم گرفتند خدمات طولانی‌مدتی را به‌منظور کاهش هزینه‌ی مشتری‌ها به آن‌ها ارائه دهند: ۱۵ دلار برای سه ماه، ۲۵ دلار برای ۶ ماه و ۳۹ دلار برای یک سال.

راز موفقیت: کیز در رابطه با داستان موفقیت کسب‌وکار خود می‌گوید: «همه‌ی ما به خودمان قول می‌دهیم زمانی که کارها به نقطه‌ی مشخصی رسیدند به خودمان استراحت دهیم و کار سخت را کنار بگذاریم. این موضوع شاید در مورد درآمدهای گذرا مانند فروش کتاب صحت داشته باشد اما در مورد کسب‌وکار این طور نیست. هرقدر کسب‌وکار رشد بیشتری داشته باشد، یعنی مردم بیشتر روی شما حساب باز می‌کنند و مسئولیت‌هایتان بیشتر از گذشته خواهد شد.»

نکته‌ی شروع کسب و کار: کیز در مورد این سؤال گفت: «اگر قصد دارید کسب‌وکار خود را راه‌اندازی کنید بهتر است زودتر از موعد از شغل روزانه و ثابتی که دارید استعفا ندهید. کارآفرینانی که این کار را انجام می‌دهند بعد از مدتی با مشکلات مالی مواجه می‌شوند.» او این موضوع را همیشه در ذهن داشت که اغلب استارتاپ‌ها به همین دلیل شکست می‌خورند؛ درنتیجه تصمیم گرفت از لحاظ مالی عاقلانه رفتار کند. او تا ۶ ماه بعد از اینکه کسب‌وکار خودش را راه‌اندازی کرد از شغل قدیمی خود استعفا نداد. کیز معتقد است تا زمانی که نیاز بازار برای خدمات و محصولاتی که ارائه می‌دهید ثابت نشده است بهتر است شغل قبلی خود را کنار نگذارید.

نکته‌ای برای مصرف‌کنندگان: واقعیتی که شاید کمتر با آن آشنایی داشته باشید این است که اگر پروازی را مستقیما از طریق خطوط هواپیمایی رزرو کنید، قانون این اجازه را می‌دهد که بعد از گذشت ۲۴ ساعت بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای آن را کنسل کنید (مگر اینکه زمان پرواز کمتر از یک هفته باشد). اگر قرارداد مناسبی پیدا کردید می‌توانید بلیت را بخرید، قیمتش را برای خودتان ثابت نگهدارید و سپس تصمیم بگیرید آیا می‌خواهید آن را بفروشید یا خیر. به‌طور کلی هرقدر قیمت بلیت پایین‌تر باشد، زودتر به فروش خواهد رسید.

برایان کلی، بنیان‌گذار شرکت Points Guy

داستان موفقیت کسب‌وکار در زمینه گردشگری

زمینه‌ی فعالیت شرکت: دومین داستان موفقیت کسب‌وکار مربوط به برایان کلی بنیانگذار شرکت پوینتز گای است.این شرکت یک وب‌سایت مسافرتی دارد که نکات سفر، نقد دیگران، نکاتی در مورد نحوه‌ی افزایش امتیاز کارت‌های اعتباری و راهنمای سفر به نقاط مختلف را منتشر می‌کند.

داستان موفقیت کسب‌وکار: پدر کلی مشاور بود و مجبور بود به مکان‌های مختلفی سفر کند. آن‌ها معمولا مسافتی که پدرشان طی کرده بود را در کتاب تعطیلات خانوادگی یادداشت می‌کردند و همین موضوع کلی را به سفر علاقه‌مند کرد. او بعد از فارغ‌التحصیلی نیمی از سال را به سفر می‌رفت و در مورد هتل‌ها و خطوط هواپیمایی اطلاعات کسب می‌کرد. اما بعد از بحران اقتصادی و مشکلات مالی که پیش آمد دیگر قادر به انجام این کار نبود. از آنجایی که همکارانش دائما برای برنامه‌ریزی سفر از او مشاوره می‌خواستند درنتیجه ایده‌ی جدیدی برای راه‌اندازی کسب‌وکار به ذهن کلی خطور کرد.

کلی درباره داستان موفقیت کسب‌وکار خود می‌گوید: «من در محل کار به‌عنوان فردی معرفی شده بودم که با نکات ریز سفر آشنایی دارد. برخی مردم حتی حاضر بودند به من ۵۰ دلار پرداخت کنند تا برنامه‌ریزی بهتری برای سفر داشته باشند.» اما این کار موقت بود و کلی با پیشنهاد دوستانش تصمیم گرفت وب‌سایتی را در این زمینه راه‌اندازی کند تا درآمد خود را افزایش دهد. در سال ۲۰۱۰ یکی از همکاران او سایتی را به کمک وردپرس برای او طراحی کرد و به او گفت هر روز یک پست جدید در وبلاگ منتشر کند. او هیچ اطلاعاتی در مورد وردپرس و سئو نداشت و در زمان شروع احتمال نمی‌داد که بتواند به موفقیت برسد.

شرکت چگونه به سوددهی رسید: کلی در ابتدای کار خود از هیچ تبلیغی داخل وب‌سایت استفاده نکرد؛ زیرا نمی‌خواست کیفیت را فدای پول کند. اما بعد از مدتی دوستانش او را مجبور کردند این کار را بپذیرد و در نتیجه ماهی ۲۰۰ دلار درآمد داشت. اما پیشرفت اصلی سایت زمانی حاصل شد که در سال ۲۰۱۱ حدود ۲۰ هزار نفر از سایت بازدید کردند. بعد از این موضوع یکی از بانک‌ها تصمیم گرفت به ازای فروش هر کارت اعتباری که از طریق لینک‌های این وب‌سایت انجام می‌شود مبلغ ۱۵۰ دلار را به کلی پرداخت کند. درآمد حاصل از این کار در اولین ماه به ۵ هزار دلار رسید. زمانی که مقاله‌ای در رابطه با این موضوع در نیویورک تایمز به چاپ رسید در عرض یک ماه برای او ۱۰۰ هزار دلار سود داشت و باعث شد کلی از شغل روزانه‌ی خود استعفاد دهد. کلی این سایت را به Bankrate فروخت و مدتی بعد Red Ventures آن را خریداری کرد. صاحب جدید این وب‌سایت علم داده و بازاریابی برند را باهم ترکیب کرده و با ارائه‌ی اپلیکیشن، نوع سرویس‌دهی آن را عوض کرده است.

راز موفقیت: کلی معتقد است قدرت استفاده از شبکه‌های اجتماعی او را از سایر وب‌سایت‌های قدیمی با زمینه‌ی کاری یکسان متمایز کرد. انعطاف‌پذیری و استفاده از پلت‌فرم‌های جدید همان چیزی است که می‌تواند موفقیت کسب‌وکارها را تضمین کند.

نکته‌ی شروع کسب و کار: کلی برای استخدام نیروهای جدید مردد بود و به همین دلیل به هرکدام از کارمندان شرکت وظایف متعددی را سپرده بود. اما همان‌طور که می‌دانید مردم زمانی که کارهای مختلفی برای انجام دادن داشته باشند نمی‌توانند عملکرد خوبی از خود ارائه دهند. مدیریت خوب کارمندان و استخدام افراد مناسب برای هر کار کلید اصلی موفقیت است. کلی در این رابطه می‌گوید: «یکی از بزرگ‌ترین اشتباه‌هایی که در این مدت داشتم و به آن اعتراف می‌کنم این است که افراد نامناسبی را برای برخی کارها انتخاب کردم.»

نکته‌ای برای مصرف‌کنندگان: مشتری‌هایی که دوست دارند امتیاز کارت‌های اعتباری خود را افزایش دهند و نهایت استفاده را از آن‌ها ببرند، باید در مخارج خود دقت کنند. اگر بدهی‌های مربوط تا آخر ماه پرداخت نشوند از امتیاز آن‌ها کاسته می‌شود و جایزه‌ای دریافت نخواهند کرد. بنابراین باید دقت کنند که پول خود را چگونه مصرف می‌کنند و در انتخاب کارت اعتباری دقت بیشتری داشته باشند.

گریس لی، بنیان‌گذار شرکت WishPoints

داستان موفقیت کسب‌وکار در زمینه گردشگری

زمینه‌ی فعالیت شرکت: اپلیکیشن این شرکت به کاربران اجازه می‌دهد آرزوهای خود را در مورد سفر مورد علاقه‌شان ثبت کنند و آن را با دیگران به اشتراک بگذارند. درنتیجه می‌توانند سایر افراد علاقه‌مند به آن مکان را پیدا کنند. هر قدر تعداد افراد حاضر در یک سفر بیشتر باشد، شرکت‌های هواپیمایی و هتل‌ها تخفیف بیشتری به آن‌ها می‌دهند.

داستان شکل‌گیری کسب‌وکار: لی حدود بیست سال در صنعت مراقبت از سلامتی کار کرده است و با تجزیه‌وتحلیل و پیش‌بینی داده‌ها آشنایی دارد. او همچنین علاقه‌ی زیادی به سفر دارد و تا به حال به ۸۵ کشور در سراسر دنیا سفر کرده است. او تمام سفرهای کاری را با علاقه می‌پذیرد و نهایت استفاده را از آن‌ها می‌برد. اما بزرگ‌ترین دغدغه‌ی او این بود که برنامه‌ی خود را با دوستانش هماهنگ کند، اینکه بداند آن‌ها دوست دارند به کجا سفر کنند و در طول سفر چه کارهایی انجام دهند. لی متوجه شد این موضوع دغدغه‌ی بسیاری از انسان‌ها است و پیش‌زمینه‌ی او در صنعت تحلیل داده می‌تواند مشکل را از بین ببرد. او زمانی که هنوز مشغول کار قدیمی خود بود در رویداد استارتاپی در سال ۲۰۱۲ شرکت کرد و ایده‌ی خود را با دیگران در میان گذاشت. ایده‌ی او توانست بالاترین امتیاز رویداد را در مسابقه کسب کند. درنتیجه تصمیم گرفت ایده‌ی خود را به‌عنوان یک کار جانبی پیاده‌سازی کند و نهایتا در سال ۲۰۱۶ تمام تمرکز خود را روی آن گذاشت. اپلیکیشن او در این مدت توانست بیش از سه میلیون کاربر را به خود جذب کند.

شرکت چگونه به سوددهی رسید: مدل کسب‌وکار لی کاملا واضح است. او از اطلاعات کاربران برای جمع‌آوری تخفیف سفر استفاده می‌کند. به‌عنوان مثال اگر ۵۰۰ کاربر بخواهند از ایسلند دیدن کنند اپلیکیشن او پیشنهادهای جالبی در مورد خدمات پرواز و هتل به کاربران ارائه می‌دهد. درنهایت رقابتی که میان شرکت‌های هواپیمایی به وجود می‌آید باعث می‌شود کاربران از حداکثر میزان تخفیف بهره‌مند شوند.

راز موفقیت: لی در رابطه با داستان موفقیت کسب‌وکار خود می‌گوید: «همیشه اتفاقات غیر منتظره‌ای در زمینه‌ی کار، روابط و امور مالی رخ می‌دهند که روند پیشرفت را کند می‌کنند. اما برداشتن قدم‌های آهسته به سمت هدف اصلی رمز موفقیت و رشد یک کسب‌وکار است. نیازی نیست تمام کارها در یک روز تکمیل شوند و می‌توان هر روز بخش کوچکی از کار را پیش برد.»

نکته‌ی شروع کسب و کار: راه‌اندازی یک کسب‌وکار یک چالش ذهنی است و شباهت زیادی به دوی ماراتن دارد. لی می‌گوید: «یک کارآفرین زمانی که شغل ۲۰ ساله‌ی خود را رها می‌کند تا یک کار جدید را آغاز کند هر روز این سؤال را از خودش می‌پرسد که آیا تصمیم درستی گرفته است یا خیر. این عدم اطمینان می‌تواند با نگاه رو به جلو تبدیل به یک قدرت ذهنی شود و آینده‌ی کسب‌وکار را رقم بزند.»

تام مارچانت، هم‌بنیان‌گذار شرکت Black Tomato

داستان موفقیت کسب‌وکار در زمینه گردشگری

زمینه‌ی فعالیت شرکت: چهارمین داستان موفقیت کسب‌وکار مربوط به شرکت مسافرتی است که در زمینه‌ی برنامه‌ریزی سفر کار می‌کند و تجربه‌ی منحصربه‌فردی برای مشتری‌های خود رقم می‌زند.

داستان موفقیت کسب‌وکار: مارچانت با دو همکار تجاری خود زمانی آشنا شد که در دانشگاه نیوکاسل مشغول تحصیل بود. در آن زمان هر سه نفر آرزو داشتند که بتوانند روزی کسب‌وکار خودشان را راه‌اندازی کنند بنابراین تصمیم گرفتند این کار را با هم انجام دهند و سفر کردن موضوعی بود که هر سه به آن علاقه داشتند. مارچانت و یکی از همکاران آینده‌اش بعد از فارغ‌التحصیلی تصمیم گرفتند به منطقه‌ی جنگلی برزیل سفر کنند. آن‌ها یک روز از سفر را به ماهیگیری و کباب کردن آن پرداختند و در همان روز هدف اصلی کسب‌وکارشان را مشخص کردند. آن‌ها تصمیم گرفتند با پیشنهاد دادن مناطق خاص برای سفر، تجربه‌ی منحصربه‌فردی برای مشتری‌های خود رقم بزنند. مارچانت در رابطه با این موضوع گفته است: «ما می‌خواهیم مردم احساس کنند سیاح هستند نه توریست.» آن‌ها بعد از اینکه در مورد تجربه‌ی خود در مورد سفر صحبت کردند به این نتیجه رسیدند که دوست دارند همیشه در سفر باشند؛ درنتیجه تصمیم گرفتند ایده‌ی خود را به کسب‌وکار تبدیل کنند.

شرکت چگونه به سوددهی رسید: شرکت Black Tomato در اتاق خواب مارچانت راه‌اندازی شد. آن‌ها می‌دانستند که برای رشد کسب‌وکار خود به یک وب‌سایت عالی و برقراری ارتباط با کل دنیا احتیاج دارند بنابراین تصمیم گرفتند همزمان روی هر دو موضوع تمرکز کنند. آن‌ها در این زمینه خوش‌شانس بودند و به واسطه‌ی آشنایی که داشتند، توانستند خودشان را در مقاله‌ای به‌عنوان آینده‌ی سفر معرفی کنند و نام خود را به گوش مردم برسانند. می‌توان این‌طور نتیجه‌‌گیری کرد که بازاریابی دهان به دهان یکی از دلایل اصلی موفقیت آن‌ها بود.

راز موفقیت: مارچانت و دو همکار دیگرش هیچ تجربه‌ای در زمینه‌ی سفر نداشتند و این چالش به آن‌ها کمک کرد ایده‌ی خلاقانه‌ای ارائه دهند و همچنین پیشنهادهای جالبی برای خدمات قبل و بعد از سفر به مشتری‌ها ارائه دهند. آن‌ها خلأ ایده‌ی خود را در صنعت گردشگری احساس کردند و تصمیم گرفتند از این فرصت به نفع خودشان استفاده کنند.

نکته‌ی شروع کسب و کار: مارچانت می‌گوید: «ما در روزهای ابتدایی بسیار بلندپرواز و هیجان‌زده بودیم. اگر می‌توانستم به عقب برگردم، به خودم توصیه می‌کردم کمتر استرس داشته باشم و به هدف نهایی و ایده‌ای که داشتیم بیشتر اعتماد کنم.»

نکته‌ای برای مصرف‌کنندگان: سعی کنید مسافرت خود را خارج از فصل انجام دهید؛ زیرا برخی مقاصد گردشگری در برخی فصل‌ها بسیار شلوغ هستند. سفرهای خارج از فصل به معنای جمعیت کمتر و همچنین آب‌وهوای خوب است. مارچانت همچنین توصیه می‌کند بهتر است مردم به جستجوهای آنلاین اکتفا نکنند و در طول سفر برای گرفتن اطلاعات با دیگران صحبت کنند. گاهی اوقات صحبت کردن با افراد محلی چشم‌اندازها و فرصت‌های جدیدی را برای مسافران باز می‌کند و به‌طور کلی کمک می‌کند تجربه‌ی بهتر داشته باشند.

دارل وید، هم‌بنیان‌گذار شرکت Intrepid Travel

 

داستان موفقیت کسب‌وکار در زمینه گردشگری

زمینه‌ی فعالیت شرکت: پنجمین داستان موفقیت کسب‌وکارمربوط به شرکت Intrepid Travel است شرکت کوچکی که در زمینه‌ی برنامه‌ی سفر در بیش از ۱۲۰ کشور فعالیت می‌کند. این شرکت تجربه‌ی خاصی برای مشتری‌ها رقم می‌زند و به آن‌ها فرصت می‌دهد هنگام خوردن و خوابیدن فرهنگ مردم محلی منطقه را تجربه کنند.

داستان موفقیت کسب‌وکار: وید زمانی که ۶ سال داشت برای اولین بار به هاوایی سفر کرد و بعد از این همه سال هنوز هم خاطرات آن را به وضوح به یاد می‌آورد. او بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه و بعد از گذشت ۶ هفته از استخدامش متوجه شد هیچ علاقه‌ای به کار کردن برای دیگران ندارد و هرگز نمی‌تواند کارمند خوبی باشد. پدر و مادر او هر دو کارآفرین بودند و خصوصیات کارآفرینی به او هم به ارث رسیده بود. او در سال ۱۹۹۸ زمانی که با یکی از دوستانش در مورد راه‌اندازی کسب‌وکار جدید صحبت می‌کرد متوجه شد دلش می‌خواهد وارد صنعت گردشگری و سفر شود. او چندین بار تنها با یک کوله‌پشتی سفر کرده بود؛ یعنی فاصله‌ی مورد نظر را با قطار، اتوبوس و حتی حیوانات طی می‌کرد و بعد از رسیدن به مقصد در خوابگاه‌ها، پارک‌ها و مسافرخانه‌ها اقامت می‌کرد. تجربه‌ی این سفرها به اندازه‌ای برایش دلپذیر بود که تصمیم گرفت دیگران را در آن سهیم کند و درنتیجه همین ایده به کسب‌وکارش تبدیل شد.

شرکت چگونه به سوددهی رسید: وید می‌گوید: «من و دیگر بنیان‌گذار شرکت هر دو در زمینه‌ی کسب‌وکار تحصیل کرده بودیم؛ اما به هیچ کدام از درس‌هایی که یاد گرفتیم عملی نکردیم. اولین اشتباه ما این بود که برای راه‌اندازی کسب‌وکارمان به اندازه‌ی کافی پول ذخیره نکرده بودیم. بنابراین مجبور شدیم چند سال اول را با سرمایه‌ی دیگران کار کنیم. هر سفر خرج زیادی برای ما داشت و ما تا سه سال اول درآمد زیادی برای خودمان نداشتیم؛ اما بعد از آن شرکت به سوددهی رسید و درآمد ما نیز افزایش پیدا کرد.»

راز موفقیت: وید دلیل اصلی موفقیت شرکت را مهارت پایین خودش و دیگر بنیان‌گذار شرکت در انجام هر کاری می‌داند. درنتیجه همین موضوع باعث شد برای هر بخش کارمندان مناسبی را با مهارت‌های بالا استخدام کنند. وید در این رابطه می‌گوید: «کارمندان ما بسیار با استعداد هستند و خیلی بهتر از من می‌دانند که کارها را چگونه باید انجام دهند.»

نکته‌ی شروع کسب و کار: امتحان کردن و ارزیابی بسیار ارزشمند است و وید معتقد است شکست بهترین معلم هر انسانی است؛ درنتیجه هیچ پشیمانی بابت گذشته ندارد. او در این رابطه می‌گوید: «مردم معمولا بیشتر از شکست‌ها درس می‌گیرند و هرقدر بیشتر شکست بخورند تجربه‌ی بهتری خواهند داشت.»

نکته‌ای برای مصرف‌کنندگان: افرادی که قصد سفر دارند نباید در مورد همه چیز سؤال بپرسند و برای هر کاری برنامه‌ریزی قبلی داشته باشند. بهترین کار این است که از محیط هتل بیرون بروند و جاهای دیدنی شهر را از نزدیک مشاهده کنند، با فرهنگ مردم آشنا شوند و تا جایی که می‌توانند خوش بگذرانند.

خواندن داستان موفقیت کسب‌وکار دیگران باعث بدست آوردن تجربه و ایده های نو می‌شود.

منبع:زومیت

استارتاپس لند

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *