- By - سید محمدرضا دادخواهی
- استارتاپ
- ژانویه 11, 2019
اگر به عنوان کارآفرین پا به عرصه استارتاپی گذاشته اید حتماً اصطلاحات تخصصی جدیدی هم به چشمتان خورده اند. اگر تحصیلات حسابداری داشته یا پیش زمینه ای در امور مالی داشته باشید احتمالاً با برخی از این کلمات آشنا هستید، در غیر اینصورت حتماً با شنیدن اصطلاحاتی مثل هک رشد، Angel Investor, Crowdfunding, و … گیج خواهید شد. شتاب دهنده و مرکز رشد دو کلمه دیگری هستند که با وجود کاربری بودن برای استارتاپ ها، در بسیاری از اوقات اشتباهاً به جای هم به کار می روند به همین دلیل در ادامه تفاوت شتاب دهنده و مرکز رشد را توضیح می دهیم تا ابهامات از بین بروند.
تفاوت شتاب دهنده و مرکز رشد
شتاب دهنده یا اکسِلرِیتور (Accelerator) و مرکز رشد یا اَنکوباتور (Incubator) هر دو برای پیشرفت مدل کسب و کار و استراتژی های استارتاپی کاربرد دارند و هدف اصلی آنها هم ارزشمند جلوه دادن استارتاپ در نگاه سرمایه گذاران است، ولی تفاوت بین شتاب دهنده و مرکز رشد بسیار است و معمولاً در پروسه بررسی و انتخاب نوع سرمایه گذاری، این تفاوت ها خود را نشان می دهند.
تفاوت در اهداف
اولین تفاوت شتاب دهنده و مرکز رشد در نوع اهداف است. مراکز رشد در مراحل اولیه تبدیل شدن استارتاپ به کمپانی به یاری آن می آیند؛ یعنی مرحله ای که ایده استارتاپی برای بازار دارید اما هنوز مدل کسب و کار یا روشی برای تبدیل کردن ایده به محصول ندارید. شتاب دهنده ها ولی به پیشرفت کمپانی هایی که هم ایده و هم مدل کسب و کار دارند کمک می کنند. هر دوی آنها نهایتاً به استارتاپ ها کمک می کنند تا به سمت سرمایه گذاران و اینفلوئنسرهای تأثیرگذار جهش کنند.
تفاوت در مدت زمان
برای مراکز رشد بازه زمانی وجود ندارد و تمرکز اصلی آنها بیشتر بر ماندگاری استارتاپ است تا رشد سریع آن. معمولاً مراکز رشد بیش از یک سال و نیم منتور استارتاپ هستند تا آن را به نتیجه برسانند. شتاب دهنده ها اما طبق بازه زمانی مشخص شده ای که معمولاً 3 تا 4 ماهه است کار پشتیبانی را انجام می دهند. در طول این مدت استارتاپ به کمک یاری منتورها و سرمایه ای که شتاب دهنده به آن تزریق می کند پا می گیرد. بعد از تمام شدن بازه زمانی استارتاپ جان گرفته و فرصت معرفی خود به سرمایه گذار اصلی را پیدا می کند.
تفاوت در نحوه پرورش
مراکز رشد زمان و منابع خود را صرف استارتاپ های محلی می کنند و وظیفه اصلی آنها ایجاد شغل یا پیدا کردن راه هایی برای لایسنس کردن مالکیت معنوی (Intellectual Property) است. استارتاپ مثل آبراهی است که توانایی پیروز شدن در هر دو را داراست. مراکز رشد برای استارتاپ هایی که پتانسیل رشد سریع را دارند نیز مناسب است، چون پرورش دادن و حمایت کردن از استارتاپ های محلی یکی از وظایف اصلی آنهاست. به همین دلیل است که مراکز رشد برای استارتاپ هایی که توانایی رشد سریع را نداشته یا قابلیت مقیاس پذیری آنها کمتر است نیز مناسب اند.
تفاوت بین شتاب دهنده و مرکز رشد در نوع سیستم پشتیبانی آنهاست؛ شتاب دهنده ها کمی سنتی تر است به این شکل که استارتاپ ها باید با توجه به ظرفیت های موجود در برنامه شتاب دهنده اول تقاضا ارسال کنند، این برنامه ها بسیار رقابتی هستند چون شتاب دهنده باید از بین استارتاپ هایی که از سرتاسر کشور درخواست ارسال کرده اند بهترین ها را انتخاب کند.
ملاک های انتخاب استارتاپ ها توسط شتاب دهنده ها عبارت اند از: مقیاس پذیربودن (Scalable)، قابلیت سرمایه گذاری (Investable) و توانایی رشد سریع در بازه زمانی چند ماهه.
تفاوت در محیط کار
هم شتاب دهنده ها و هم مراکز رشد محیط هایی مناسب همکاری و مخصوص مربی گری (Mentorship) ارائه می کنند. این کار باعث می شود تا استارتاپ ها از فضایی مشترک و دوستانه استفاده کرده و با دسترسی به منابع گوناگون از بازخوردهای برابر و دوستانه نیز استفاده کنند. در هر دوی این محیط ها استارتاپ ها می توانند از تجربه و دانش کارآفرینان باتجربه و متخصصین کارکشته بهره گیری کنند.
تفاوت در سرمایه گذاری
مراکز رشد از سیستم سرمایه گذاری سنتی تبعیت نکرده و سرمایه ای که به استارتاپ ها تزریق می کنند معمولاً توسط مراکز دانشگاهی یا ارگان های توسعه اقتصادی تأمین می شود. آنها معمولاً سهم مالکیت (Equity Stake) از کمپانی هایی که در حال پشتیبانی کردن از آنها هستند طلب نمی کنند. شتاب دهنده ها در ازای دریافت درصدی از سهام استارتاپ، به آن سرمایه تزریق می کنند، به همین دلیل هم مسئولیت بیشتری در قبال موفق شدن استارتاپ دارند.
شتاب دهنده یا مرکز رشد؛ کدام برای استارتاپ بهتر است؟
با توجه به استارتاپ خود و تفاوت هایی که گفتیم، باید از بین شتاب دهنده یا مرکز رشد یکی را انتخاب کنید. بیشتر استارتاپ ها می توانند از مرکز رشد بهره ببرند اما شتاب دهنده ها برای هر استارتاپی خوب نیستند. مراکز رشد معمولاً پشتیبانی از استارتاپ هایی را قبول می کنند که هنوز در فاز اولیه شکل گیری هستند، نیازی به سرمایه گذاری های آنچنانی نداشته و جزو استارتاپ های بومی هستند. ولی مدت زمانی که طول می کشد تا استارتاپ وارد مرحله تجاری شود بیشتر خواهد بود چون بسیاری از مقدمات این کار هنوز انجام نشده اند و استارتاپ در مراحل اولیه است.
شتاب دهنده ها باید از بین صدها استارتاپی که از سرتاسر کشور درخواست فرستاده اند مناسب ترین ها را انتخاب کنند. این استارتاپ ها باید به گونه ای باشند که ارزش سرمایه گذاری و توانایی مقیاس پذیری بالایی داشته و بتوانند در مدت زمان کوتاه وارد مرحله تجاری شوند. علاوه بر اینها باید توانایی تغییر مکان و مستقر شدن در محل فعالیت شتاب دهنده در طول مدت برنامه پشتیبانی را هم داشته باشند. سرمایه ای که شتاب دهنده به استارتاپ تزریق می کند در واقع اولین سرمایه واقعی و خارجی استارتاپ است.
همانطور که ملاحظه کردید تفاوت بین شتاب دهنده و مرکز رشد بسیار است و اگرچه هر کدام مزایای زیادی برای استارتاپ ها دارند ولی نباید آنها را با هم اشتباه گرفت. کارآفرینان باید با بررسی موشکافانه و دقیق، با توجه به مرحله ای که استارتاپ در آن به سر می برد شیوه مناسب را انتخاب کنند.
منبع: مجله زرافه