- By - سید محمدرضا دادخواهی
- استارتاپ
- ژانویه 20, 2019
بعد از مدت ها بی خوابی کشیدن و فکر کردن به ایده ای ناب برای استارتاپ خود رسیده اید و معتقدید با آن دنیا را تغییر خواهید داد، تبریک می گوئیم! پیدا کردن ایده ای که عاشقش هستید و به آن ایمان دارید حس خیلی هیجان انگیزی دارد.واقعیت این است که ایده پیدا کردن کار راحتی بوده ولی قسمت سخت کار عملی کردن آن است. خبر خوب این که پروسه ی عملی کردن ایده ی استارتاپی بسیار هیجان انگیز، دوست داشتنی و البته درس دهنده است! به ایده استارتاپی برمی گردیم. حتماً می پرسید: “حالا که ایده استارتاپی داریم بعد باید چه کنیم؟” برای جواب دادن به این سؤال از تجربیات افرادی که قبلاً این مسیر را طی کرده اند استفاده می کنیم. با ما همراه باشید تا در ادامه توضیح دهیم که بعد از ایده یابی برای استارتاپ باید کدام 3 کار مهم را انجام دهید.
اولین کار مهم: در بازار تحقیق کنید.
اولین قدم برای اعتبارسنجی ایده استارتاپی ، انجام تحقیق بازار (Market Research) است. در این مرحله از خود 2 سؤال مهم بپرسید:
- چرا هنوز کسی قبل از من این کار را نکرده است؟
- چرا فکر می کنم می توانم بهتر از بقیه کار کنم؟
زمانی که در حال تحلیل جواب های سؤالات بالا هستید ببینید پولسازی ایده چقدر است. ایده هر چقدر هم که عالی باشد باید سودآور باشد وگرنه ارزش استارتاپ شدن ندارد. مهم ترین کاری که در این مرحله باید بکنید محاسبه اندازه بازار است. ایده هایی ماندگار و بادوام هستند که پتانسیل موفقیت چشمگیر در بازار را داشته باشند. بنابراین اگر با تحقیق متوجه شدید ایده شما آنچنان که باید مشتری جذب نمی کند به فکر تغییر دادن ایده خود باشید.
اولین قدم برای اعتبارسنجی ایده استارتاپی ، انجام تحقیق بازار (Market Research) است.
بعد از تحقیق کار نقشه سازی ایده خود را انجام دهید. برای این کار قلم و کاغذ بردارید و بنویسید که محصول شما به چه شکلی خواهد بود؟ برای چه قشری آن را بازاریابی خواهید کرده و از کدام استراتژی های توزیع استفاده خواهید کرد؟ با نوشتن مفهوم استارتاپ خود روی کاغذ و اصلاح کردن آن، مثل این است که الماس نتراشیده را شکل و فرم داده و صیقلی کنید و می فهمید که آیا ایده واقعاً ارزش سرمایه گذاری دارد یا نه.
دومین کار مهم: تیم تشکیل دهید.
یکی از دردسرهای اصلی کارآفرینان این است که چطور قرار است این همه کار را تک نفره انجام دهند. اما نکته مهم این است که قرار نیست همه کارها را یک تنه انجام دهید. حتماً باید از افراد با تجربه و متخصص کمک گرفته و کارهایی که در آنها تخصص کافی ندارید را به آنها محول کنید.
همینطور که کار نقشه سازی ایده خود را انجام می دهید ببینید مهم ترین تخصص هایی که برای آن ایده مورد نیاز هستند کدام ها هستند. مثلاً ممکن است به یک برنامه نویس نیاز داشته باشید تا یک Technical Platform توسعه دهد، یا اینکه همبنیانگذاری می خواهید که زمینه کاری را مثل کف دستش بشناسد.
به کمک شبکه های اجتماعی مثل لینکداین از دوستان و آشنایان درخواست کنید تا به شما در پیدا کردن افراد متخصص و با انگیزه کمک کنند.
قبل از تشکیل تیم و فکر کردن در مورد نحوه پول درآوردن باید حقوق اعضای تیم و چگونگی پرداخت آنها را مشخص کنید. اگر حساب بانکی شخصی شما وضعیت خوبی دارد می توانید تا مدتی از آن برای پرداخت حق و حقوق ها استفاده کنید! اگر نه چند گزینه دارید؛ پرداخت حقوق به صورت معوقه یا قسطی، دادن عناوین شغلی “هم بنیانگذار” یا “مشاور اعظم” به شریک و … . (البته توافقات باید به صورت دوطرفه انجام شوند.) فراموش نکنید هیچ کس دوست ندارد کار در استارتاپ را مجانی انجام دهد ولی اگر استارتاپ جذاب و آینده داری داشته باشید افراد انگیزه می گیرند تا برای مدت زمان کمی بدون حقوق یا با حقوق کم کار کنند.
سومین کار مهم: استارت بزنید.
همینطور که به کار جذب اعضای تیم مشغولید روی ایده هم کار کنید. بسیاری از افراد اشتباهاً فکر می کنند که محصول حتماً باید کامل باشد تا بتوان آن را به مردم نشان داد. ولی نظر خیلی از کارآفرینان باتجربه و موفق ساختن کمینه محصول پذیرفتنی (Minimum Viable Product) است. این کار یعنی ساده ترین و کم خرج ترین نمونه محصول را ساخته و آن را آزمایش کنیم.
محصول اولیه را به گونه ای بسازید که قابلیت نمایش داده شدن به گروه محدودی از مشتریان احتمالی و شرکای خرده فروشی (Retail Partners) را داشته باشد، بعد بازخورد بگیرید. با این کار چیزهای مفیدی در مورد محصول یاد خواهید گرفت. اگر فروشندگان و شرکای خرده فروشی هر دو در اینکه محصول شما بسیار خوب است و مشکلی که آنها مدت ها با آن دست و پنجه نرم می کردند را حل کرده است یعنی در مسیر درست هستید. به انتقادات هم گوش دهید و سعی کنید نقاط ضعف را از بین ببرید.
از بازخوردهای بدست آمده استفاده کرده و نمونه اولیه یا پروتوتایپ (Prototype) محصول را بسازید، بعد ورژن های آلفا و بتا را منتشر کنید و نهایتاً محصول نهایی را بسازید.
معمولاً چنین پروسه ای حداقل یک سال و نیم طول می کشد. هر دفعه ای که محصول را در معرض نمایش مخاطبین قرار می دهید مسأله جدیدی یاد می گیرید؛ آن مسأله می تواند به شیرینیِ محصول بی نقصی باشد که مشتریان آن را دوست دارند یا به تلخیِ نقصی چشمگیر یا چیزی مابین اینها. واقعیت هر چه بود باید آن را هر چه سریع تر بفهمید تا بتوانید سریعاً تغییرات را بوجود آورده و خود را با بازار وفق دهید.
پشتکار را فراموش نکنید
هر کدام از 3 مورد بالا زمان و انرژی زیادی را از فرد می گیرند، بعضی وقت ها آنقدر زیاد که تصورش را هم نمی توانید بکنید! صریح بگوئیم راه اندازی استارتاپ به هیچ عنوان کار ساده ای نیست و اگر کسی اینطور گفت حرف او را باور نکنید. اگر ایده استارتاپی دارید و عاشق آن هستید و صبر کردن عذابتان می دهد، این توصیه را از ما بپذیرید: 100 درصد ارزش دارد که با وجود سختی ها آن ایده را به واقعیت تبدیل کنید!