- By - سید محمدرضا دادخواهی
- استارتاپ
- اکتبر 5, 2019
شرکت نوپا یا استارتاپ (startup)
به یک شرکت یا کسبوکار گفته میشود که معمولاً به تازگی و در نتیجهٔ کارآفرینی ایجاد شدهاست. استارتاپ یک سازمان است که برای پیدا کردن یک مدل کسبوکار تکرارپذیر و مقیاسپذیر با هدف رشد سریع برای رفع نیاز بازار راهاندازی میشود.
شتابدهنده استارتاپ (Seed accelerator)
این مرکز که به اختصار شتابدهنده نیز نامیده میشود، از ابتدای کار استارتاپ یا حتی در مراحل پیشرفتهتر مانند MVP یا به عبارتی Minimum Viable Product که استارتاپ در این مرحله دارای نمونهی اولیه محصول (Demo) یا تعداد محدودی از آن است، کسبوکار نوپا را حمایت و تحت پوشش قرار میدهد. در اولین مرحله شتابدهنده در مدت کوتاهی از میان ایدههای گوناگون، ایدهی برگزیده را انتخاب کرده و برروی آن سرمایهگذاری میکند. شتابدهندهها با ارائه خدمات مربی گری (Mentor-ship)، فضای کار اشتراکی، اصلاح طرح کسبوکار و گاه تأمین سرمایه اولیه برای یک شرکت نوپا، درصدی از مالکیت آن را در اختیار گرفته (معمولا بین 5 الی 45 درصد) و در مقابل به گردانندگان پروژه آموزشهای لازم در مسیر ارزش آفرینی سریعتر و خدمات بهتر برای کسب موفقیت ارائه میدهند. لازم به ذکر است در بعضی از موارد شتابدهتدهها در ازای خدمات خود، مبلغ یا سهمی از استارتاپ برداشت نمیکنند.
مرکز رشد (Incubator)
یکی از ابزارهای رشد اقتصادی است که به منظور حمایت از کارآفرینان تحصیلکرده تأسیس میشود و با ارائه امکانات و تسهیلات عمومی، زمینه پا گرفتن شرکتهای جدید را فراهم میکند. استفاده از مراکز رشد، امروزه به عنوان یکی از ابزارهای پذیرفته شده برای تبدیل خلاقیتها و دستاوردهای علمی و تحقیقاتی به محصولات قابل ارائه به بازار و توسعه کارآفرینی محسوب میشود. امروزه بیش از ۳۰۰۰ مرکز رشد در سراسر دنیا وجود دارد که بیشتر آنها در کشورهای آمریکا و ژاپن مستقر هستند. یک مرکز رشد درست مثل یک شتابدهنده عمل میکنند. با این تفاوت که، یک مرکز رشد، بر هدایت و رشد کسبوکار در حدود یک سال یا بیشتر، و نه فقط یک دوره کوتاه و فشرده، تمرکز میکند. با این حال، همه مرکز رشدها فقط روی جنبههای مالی کسبوکارها تمرکز نمیکنند. به عنوان مثال، برخی به بخش علمی و دسترسی به تجهیزات تخصصی تمرکز میکنند که ممکن است برای شرکتهای تحقیقاتی یا بیوتکنولوژی، حیاتی باشد؛ برخی دیگر نیز روی صنعت خاصی، مانند: فن آوری و غذا میتوانند، متمرکز باشند. اکثر مرکز رشدها با اختصاص فضای کاری به استارتاپها، فرصتی برای متصل کردنشان، با شرکتهای بزرگ و مهم صنعتی زمینه تبادل تجربه و ایجاد همکاریهای استراتژیک را فراهم میکنند. همچنین کسبوکارها مجبور نیستند در ازای خدمات مراکز رشد آنها را در سهام شرکتشان سهیم کنند.
استارتاپ ویکند (Startup weekend)
یک رویداد آموزشی-تجربی (Experiential Education) در سراسر دنیاست که در ۳ روز متوالی (در انتهای هفته) برگزار میگردد. در این برنامه شرکت کنندگان پر انگیزهای شامل برنامه نویسان، مدیران تجاری، عاشقان استارتاپ، بازاریابها و طراحان گرافیک گردهم میآیند تا طی ۵۴ ساعت ایدههایشان را مطرح کنند، گروه تشکیل بدهند و هر گروه ایدهای را اجرا کند.این برنامه جهانی تا بحال بیش از یک هزار بار در بیش از ۴۸۰ شهر دنیا برگزار گردیده و شبکه پهناوری از مشتاقان کارآفرینی را پدید آورده است. در استارتاپ ویکند ایدههای زیادی مطرح میشوند اما آنچه در این برنامه اهمیت فراوان دارد فقط سه چیز است. اجرا، اجرا و فقط اجرا! این برنامه از ساعت ۶ بعدازظهر روز جمعه آغاز و تا ساعت ۹ شب روز یکشنبه ادامه دارد. در این برنامه شرکت کنندگان (کمتر از ۱۰۰ نفر در ۱۰ تیم) همگی در یک فضای مشترک قرار میگیرند و با کمک مربیان خبره که از میان کارآفرینان موفق انتخاب میگردند ایدهها را به کسبوکار تبدیل مینمایند. در پایان برنامه، تیمها پروژههای خود را به هیئتی از داوران که از میان جامعه سرمایهگذار و استادان دانشگاهی و کارآفرینان هستند، ارائه مینمایند. این رویداد در سطح جهانی توسط برندهای معتبری همچون گوگل، مایکروسافت، آمازون و … حمایت تجاری میگردد.
استارتاپ ناب (Lean Startup)
یک متدولوژی مدرن، حرفهای، محبوب و موفق کارآفرینی است. استارتاپ ناب سیستمی است برای ساخت یک کسبوکار یا محصول در موثرترین راه ممکن برای کاهش ریسک شکست. در این رویکرد برای راهاندازی کسبوکار و محصول همه ایدههای محصول و کسبوکار فرضیاتی تلقی میشوند که باید با آزمایشکردن سریع در بازار اعتبارسنجی شوند. این رویکرد بر آزمایشکردن علمی، بیرون دادن تکرارشدنی محصول و بازخورد مشتریان استوار است تا به یادگیری معتبر برسد. همانند رویههای مدیرت ناب، فلسفه استارتاپ ناب به دنبال حذف کارهای بیفایده و افزایش کارهای ارزش آفرین در طی فاز ساخت محصول است به گونهای که استارتاپها بتوانند بدون نیاز به سرمایهگذاری کلان بیرونی، طرحهای کسبوکار مفصل و محصولی بینقص با شانس موفقیت بیشتر داشته باشند. کمال در ساخت محصول، طرحهای کسبوکار دراز مدت در یک بازار غیرقطعی یا ناشناخته، یا مفروضات اعتبارسنجی نشده همگی چیزهای هستند که به کاربرندگان استارتاپ ناب از آنها پرهیز میکنند.
پارک علم و فناوری (Science and Technology Park)
سازمانی است که به وسیله متخصصان حرفهای اداره میشود و هدف اصلی آن افزایش ثروت جامعه از طریق تشویق و ارتقاء فرهنگ نوآوری و افزایش توان رقابت در میان شرکتها و مؤسساتی است که متکی بر علم و دانش در محیط پارک فعالیت میکنند. برای دستیابی به این هدف، یک پارک علمی با ایجاد انگیزش و مدیریت جریان دانش و فناوری در میان دانشگاهها، مراکز پژوهش و توسعه، شرکتهای خصوصی و بازار، ایجاد و رشد شرکتهای متکی بر نوآوری را از طریق مراکز رشد و فرآیندهای زایشی تسهیل مینماید. پارکهای علمی همچنین خدماتی با ارزش افزودهٔ بالا و فضاهای کاری و تأسیسات مناسب و کیفی به مؤسسات مستقر در پارک ارائه مینمایند. پارکهای علم و فناوری در سراسر دنیا با هدف کلی توسعه فناوری و کسبوکارهای دانش محور تشکیل شدهاند و با توجه به وضعیت محیطی و سیاستگذاریهای کلان در سطح داخلی و خارجی پارک، چشماندازها و مأموریتهای متفاوتی را دنبال میکنند. این پارکها دارای مکانیسمهای زیرساختی مهمی هستند که باعث انتقال یافتههای تحقیقات دانشگاهی و تولید دانش مضاعف شده، در نهایت عامل تسریع رشد اقتصادی در سطح ملی و منطقهای میشوند. این مهم به صورت گستردهای در کشورهای مختلف دنیا به عنوان یک اصل به رسمیت شناخته شدهاست. در بسیاری از موارد، پارکهای فناوری موجب ایجاد شغل، رشد درآمد و درگیر شدن در صنایع دارای رشد میشوند. از طرفی، پارکهای فناوری و مراکز رشد برای تجزیه و تحلیل در سطح ملی یا محلی در زنجیره ارزش کارآفرینی، مراجع مهمی بهشمار میآیند. در تعریفی دیگر در مورد پارک فناوری آمدهاست؛ پارک فناوری واحدی است که:
- با مؤسسات آموزشی و پژوهشی در ارتباط است.
- زیرساختها و خدمات پشتیبانی، خصوصاً مستغلات و فضاهای اداری را برای واحدهای تجاری فراهم مینماید.
- وظیفه انتقال فناوری را بر عهده دارد.
- وظیفه توسعه فناوری را بر عهده دارد.
سیلیکونولییادرهٔ سیلیکون (Silicon Valley)
نام رایج و غیررسمی منطقهای در حدود ۷۰ کیلومتری جنوب شرقی سانفرانسیسکو در حومهٔ سانتا کلارا، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا است. شهرت این منطقه به دلیل قرار داشتن بسیاری از شرکتهای مطرح انفورماتیک جهان در این منطقهاست. نام این منطقه ابتدا برگرفته از تعداد زیاد شرکتهای تولید کنندهٔ تراشههای سیلیکونی در این منطقه بود که بعدها به نمادی از وجود کمپانیهای زیاد و فعّال در زمینه فناوریهای پیشرفته در این منطقه تبدیل شد. سیلیکونولی شهرهای بسیاری را در بر میگیرد که مهمترین آنها سن خوزه مشهور به پایتخت سیلیکونولی میباشد.
رویدادهای سخنرانیهای مربوط به استارتاپها (Pitch events)
در این رویدادهای سخنرانیهای استارتاپی، کارآفرینان و افراد مربوط، ایده خود را ارائه و از آن دفاع میکنند. ارائه یک کارآفرین در یک رویداد سخنرانی ممکن است باعث شکست یا پیروزی نمایش ایده اش شود.
فضای کاری (Work space)
مکانهای کوچکی است که توسط مسئولان محلی و یا سازمانهای توسعه اقتصادی، برای کمک به استارتاپها برای ایجاد کسبوکارهای جدید، ارائه میشود. اغلب اینها معمولا نه تنها فضای فیزیکی و خدماتی را فراهم میکنند، بلکه خدمات اداری و پیوندهایی را به سازمانهای پشتیبانی و مالی و همچنین حمایت همتایانشان در میان مستاجرین را ارائه میدهند. اغلب ساختمانهای بلا استفاده موجود در شهر توسط مسئولان محلی، به عنوان نقطه عطفی به منظور ایجاد پارکهای تجاری، دفاتر مجازی، پارکهای فنآوری و پارکهای علمی، حفظ میشوند.
فضای کار مشترکیافضای کار اشتراکی (CoWorking space):
روشی برای کار کردن است که شامل یک فضای کار به اشتراک گذاشته شده، یک دفتر کار و فعالیتهای مستقل است. برخلاف محیطهای اداری معمولی، محیط کار مشترکی، معمولاً توسط یک سازمان (ارگان) مشترک به کار برده نمیشود. این محیطها برای فریلنسرهای حرفهای، پیمانکاران مستقل یا افرادی که اغلب در سفر هستند و فعالیتهای مستقل انجام میدهند جذاب میباشد. فضای کار مشترک اجتماعی، از افرادیست که در عین انجام فعالیتهای مستقل، ارزشهایی را به اشتراک میگذارند و البته افرادی که مشتاق به همکوشی هستند که این همکوشی میتواند با کار کردن در کنار افرادی که برای فعالیت در یک محیط مشترک در کنار یکدیگر، ارزش قائل هستند، اتفاق بیفتد. این راه حلی مناسب برای حل مشکل انزوای کارگران کارمزدی، که در منزل کار کردهاند، میباشد، چرا که به آنها اجازه میدهد که از عوامل مزاحم در حین کار کردن در منزل دور باشند. فضاهای کار اشتراکی الزاماً برای استارتاپها ساخته نمیشوند. ولی معمولاً توسط آنها استفاده میشوند. با توجه به اینکه الزامات فیزیکی اساسی کار کردن در این فضاها فراهم میشود در برخی موارد شتابدهندههای کسبوکار یا مراکز تحقیق و توسعهی شرکتهای بزرگ نیز ممکن است در این فضاها مستقر شوند. همچنین این فضاها ممکن است با توجه به شرایط محلی برای تمرکز بر موضوعی خاص راهاندازی شوند، مثلاً برای توسعهی گردشگری، یا توسعهی بازی سازی. اما این فضاها غالباً هزینه کم و ثابت، امکاناتی را فراهم میآورند که شامل فرصتهای غیر رسمی شبکه با دیگر کارآفرینان در داخل فضا، میزکاری، اتاق جلسات، برق، اینترنت پرسرعت، چای و قهوه رایگان است.
دفتر کار مجازی (virtual office)
به مشتریان خود در ازای دریافت مبلغی خدمات ارتباطی و نشانی پستی، بدون واگذاری فضای اداری فیزیکی، عرضه میکند. دفتر کار مجازی با «سوئیتهای اداری» تفاوت دارد. سوئیت اداری فضایی فیزیکی و یا اتاق کنفرانس در اختیار مشتریانش قرار میدهد. دفتر کار مجازی بیشتر برای کسبوکارهای خُرد، نوپا یا استارتاپی و خانگی به کار میرود البته مشتریانی که دارای حجم تماس انبوه هم هستند میتوانند از مزایای مرکز تماس این دفاتر استفاده کنند.
شهر هوشمند (Smart City)
به شهری گفته میشود که بر اساس آخرین نظریههای تکامل یافته مدیریت شهری بر پایه فناوری اطلاعات و ارتباطات، داری شش معیار اصلی ذیل باشد:
- حکمروایی هوشمند (Smart Governance)
- شهروند هوشمند (Smart Citizen)
- محیط زندگی (Smart Environment) و محل زندگی (Smart Home) هوشمند
- اقتصاد هوشمند (Smart Economy)
- حمل و نقل هوشمند (Smart Mobility)
- انرژی هوشمند (Smart Energy)
شهر هوشمند یک منطقه شهری است که از انواع مختلف سنسورهای الکترونیکی برای جمعآوری اطلاعات و تحلیل آنها استفاده میکند، که این اطلاعات برای مدیریت داراییها و منابع شهری کارآمد است. این پروسه، شامل اطلاعات جمعآوری شده از شهروندان، دستگاهها و منابع شهری است که پردازش و تجزیه و تحلیل میشود تا به نظارت و مدیریت ترافیک و حمل و نقل، سیستم، نیروگاه، آب، تأمین شبکههای، زباله، مدیریت، قانون اجرای سیستمهای اطلاعاتی و مدارس و کتابخانهها و بیمارستانها و دیگر خدمات اجتماعی کمک کند. ایدهٔ شهر هوشمند، ادغام فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) و دستگاههای مختلف متصل به شبکه اینترنت اشیاء یاIOT ، برای بهینهسازی بهرهوری از خدمات و کاربریهای شهری و اتصال آن به شهروندان است. تکنولوژی شهر هوشمند اجازه میدهد تا مقامات یک شهر با جامعه و زیرساختهای شهری و نظارت بر آنچه اتفاق میافتد و آنچه در حال تحول است، تعامل مستقیم پیدا کنند.
بنگاههای کوچک و متوسط (SME)
بنگاههای کوچک و متوسط (small and medium-sized enterprises) در برابر صنایع بزرگ قرار میگیرد و نسبت به آن مزایای بسیاری دارد؛ ازجمله ارزش افزوده، نوآوری، اشتغالآفرینی و انعطافپذیری بیشتر دارد. در برخی موارد نیز بهجای واژهی کوچک از واژهی خرد استفاده میشود. تعریف صنایع کوچک و متوسط در کشورهای مختلف با یکدیگر تفاوت دارد و تابع شرایط اقتصادی و صنعتی حاکم است. برخی از معیارهایی که برای تعیین نوع صنایع (کوچک، متوسط و بزرگ) بهکار میروند عبارتند از: تعداد کارکنان، سرمایه، دارایی کل، حجم فروش و ظرفیت تولید، در این میان رایجترین معیار، تعداد کارکنان است که این نیز از کشوری به کشور دیگر متفاوت تعیین میشود.
مدل تجارت به تجارت (Business-to-business,B2B)
بستگی به شرایط، جایی که یک معامله تجاری با کس دیگری انجام میشود. معمولاً به صورت زیر اتفاق میافتد:
- یک کسبوکار برای فرایند تولید خود نیاز به خرید منابع دارد مانند: یک کارخانه تولید غذا که نمک خود را میخرد.
- یک کسبوکار که نیاز به سرویس دیگری برای عملکرد تجارت خود دارد مانند: کارخانه تولید غذا از یک شرکت حسابداری برای حسابرسی استفاده میکند.
- یک کسبوکار که مجدداً محصولات و خدمات خود را به وسیله دیگران به فروش میرساند. مانند: یک خرده فروشی که محصول نهایی یک کارخانه تولید غذا را به فروش میرساند.
نام تجاری b2b یک اصطلاح مورد استفاده در بازاریابی است. عکس این قضایا حالت business-to-consumer (B2C) و business-to-government (B2G) است.
بهطور کلی حجم معاملات تجارت به تجارت بیشتر از حجم معاملات b2c است. دلیل اصلی این است که بهطور معمول در یک زنجیره تأمین تراکنشهای b2b خیلی بیشتر مواد خام یا اجزای تشکیل دهنده محصول مورد معامله قرار میگیرد، ولی یک تراکنش b2c فقط برای فروش محصول نهایی انجام میشود. برای مثال: یک کارخانه تولید اتومبیل خیلی معامله b2b ایجاد میکند مثلاً خرید تایرها و شیشههای جلوی اتومبیل و انواع شلنگهای لاستیکی برای خودرو ولی فقط محصول نهایی تولید شده برای فروش به مشتری یک معامله b2c انجام میشود. سایتهای زیر نمونههایی هستند که از مدل B2B استفاده مینمایند: alibaba.com – indiamart.com – made-in-china.com – ditrin.com
عرضه اولیهی سهام (Initial Public Offerings , IPO)
اولین فروش سهام توسط یک شرکت خصوصی که طی آن به یک شرکت عمومی تبدیل میشود عرضه اولیهی سهام نام دارد. عرضه اولیه سهام معمولاً باعث میشود بخشی از پول سرمایهگذاران به جای خرید سهام موجود، برای خرید سهام جدید به کار رود و به این ترتیب، تقاضای مؤثر برای سهام موجود را کاهش دهد در حالیکه عرضه کل سهام در بازار افزایش یافتهاست. چنین وضعیتی به تنزل قیمتها منجر میشود. در واقع شرکتی که نزد بورس مورد قبول قرار گرفته است و میخواهد سهام خود را بین سهام داران خرد تقسیم کند با عرضه اولیه و تعیین قیمت و تعداد محدود اقدام به عرضه سهامش میکند.
خوشه تجاری یا گروه تجاری (Business Cluster)
یک خوشه تجاری یک تمرکز جغرافیایی از کسبوکارهای متصل، تامین کنندگان و مؤسسات مرتبط در یک حوزه خاص است. خوشهها به منظور افزایش بهرهوری شرکتها در سطح ملی و جهانی جهت افزایش قدرت رقابت در نظر گرفته میشود. در مطالعات شهری، اصطلاح تراکم مورد استفاده قرار میگیرد. خوشهها همچنین جنبههای مهم مدیریت استراتژیک هستند. مانند دره سیلیکون و تپه هالیوود. خوشه تجاری، که همچنین به عنوان خوشه صنعتی یا خوشه رقابتی نیز شناخته میشود، توسط مایکل پورتر در (1990) معرفی و محبوب شد. مایکل پورتر ادعا میکند که خوشهها از سه طریق روی رقابتها تاثیر میگذارند:
- افزایش بهره وری شرکتها در خوشه
- اجرای نوآوری در این زمینه
- انگیزش کسبوکار جدید در این زمینه
در حال حاضر، مهمترین مزیت رقابت، چگونگی استفاده شرکتها از منابع ورودی، بوسیله نوآوری مداوم است.
سرمایه مرحله کشت ایده (Seed Capital, Seed Funding, Seed Money)
اولین حامی استارتاپها سرمایهگذاران مرحله کشت ایده میباشند. یک کارآفرین میتواند با یک جستجوی محلی یا اینترنتی افراد مختلفی برای سرمایهگذاری پیدا کند. در این مرحله سرمایهگذار طبق قوانین و فرمتهای پذیرفته شده در بازار بخشی از سهام شرکت (کسبوکار نوپا) را خریداری میکند. شرکت، ارزش گذاری اولیه میشود و سپس سرمایه جذب میشود. سرمایه مرحله کشت ایده به معنی دانه گذاری است. یعنی سرمایهگذار به کسبوکار کمک میکند تا به درآمد اولیه برسد یا اینکه برای سرمایهگذاریهای بعدی آماده شود. پول مرحله کشت ایده میتواند از کمک دوستان یا فامیل، سرمایهگذاران معتبر، سرمایهگذاران خطرپذیر، سرمایهگذاران فرشته یا سرمایهگذاران جمعی نیز تامین شود. پول مرحله کشت ایده میتواند برای فعالیتهای اولیه مانند تحقیقات بازار یا توسعه محصول، هزینه شود. خود کارآفرین هم میتواند از سرمایهگذاران اولیه باشد. سرمایه اولیه کارآفرین میتواند پس انداز یا وام باشد.
سرمایهگذاری خطر پذیر یا کارآفرین (VC, Venture Capital)
که از آن با عنوانهای «سرمایهگذاری جسورانه» یا «سرمایهگذاری کارآفرینی» نیز نام میبرند، عبارت است از تأمین سرمایه لازم برای شرکتها و کسبوکارهای نوپا و کارآفرین که مستعد جهش و رشد ارزش و البته ریسک فراوانی است. این شرکتها در مراحل ابتدایی رشد و تکامل اقتصادی خود، مورد توجه سرمایهگذارانی هستند که با ارزیابی موشکافانه خود، شکاف سرمایه و کمبود نقدینگی شرکتهای کارآفرین را جبران میکنند و در گروه سهامداران آنها قرار میگیرند. سرمایهگذار ریسکپذیر با مدیریت فعالانه و برنامهریزی در توسعه مدلهای راهبردی، در کسبوکار هدف و ارزش افزوده و افزایش قیمت سهام این شرکتها نقش مهمی ایفا میکند. رونق و توسعه فعالیتهای سرمایهگذاری ریسکپذیر موتور محرکه و محور اصلی رشد محصولات جدید و نوآوری در عرصه فناوری است. سرمایه خطرپذیر سرمایهای است که به همراه کمکهای مدیریتی، در اختیار شرکتهای جوان یا کوچک که به سرعت در حال رشد و دارای آتیه اقتصادی هستند قرار میگیرد. سرمایه خطرپذیر، از منابع مهم تأمین مالی شرکتهای کوچک و نوپا است. به بیانی میتوان گفت شرکتهای سرمایهگذاری پول و تجارب مدیریتی را در اختیار شرکتهای در حال رشد قرار میدهند و آنها هم این امکانات را برای تبلیغات، پژوهش، ایجاد زیرساخت و تولید محصول استفاده میکنند. شرکت سرمایهگذار را وی سی فیرم (VC Firm) و پولی که به شرکت در حال رشد داده میشود سرمایه خطرپذیر (venture capital fund) گویند. شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر عموماً در شرکتهایی سرمایهگذاری میکنند که به تکنولوژی جدیدی یا روش کار نویی دست پیدا کرده باشند، و این سرمایهگذاران در ازای پولی که سرمایهگذاری میکنند، سهام آن شرکت را تصاحب میکنند و از این طریق تولید پول میکند. سرمایه مخاطرهپذیر سرمایهگذاری شده، عموماً هنگامی که سهام شرکت مبادله میشود نقد میشود.
فرشتگان کسبوکار (Business Angels, Angel investor)
سرمایهگذاری است که سرمایه یک یا چند شرکت نوپا را فراهم میکند. بر خلاف یک شریک، سرمایهگذار فرشته بهندرت در مدیریت شرکت دخالت میکند. پس از اینکه سرمایهگذاری مرحله کشت ایده به نتیجه رسید و یک کسبوکار شکل گرفت، نوبت به مرحله دوم سرمایهگذاری میرسد. در این مرحله سرمایهگذاران فرشته وارد کسبوکار میشوند. میزان سرمایهگذاری آنها اغلب به ۱ تا ۲ میلیون دلار میرسد و سرمایهها بیشتر شخصی میباشد. در ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۱۰ اشخاص سرمایهگذار پشتیبان حدود ۲۰ میلیارد دلار را در ۶۱٫۰۰۰ شرکت نوپا سرمایهگذاری نمودهاند. این میزان سرمایهگذاری توسط اشخاص حقیقی نشان از اهمیت و عمق موضوع در فرهنگ کسبوکار آن کشور دارد. آنها گاهی کارآفرینان یا مدیرانی بازنشسته میباشند. طبق آمار سال ۲۰۰۷ آمریکا، حدود ۲۸۵٫۰۰۰ سرمایهگذار فرشته در این کشور وجود داشته است. سرمایهگذاران فرشته دارای انجمنها، اتحادیهها، دفاتر کاری، گروهی و شخصی میباشند. آنها گاهی افراد شناخته شده صنعت میباشند، که در جستجوی سرمایهگذاری بر روی شرکتهای آیندهدار هستند.
سرمایهگذاری خصوصی (Private equity)
در علوم مالی، تأمینمالی شرکتها و پروژههای سرمایهگذاری که خارج از بازار دادوستد اوراق بهادار در بورس انجام میگیرد، غالباً مشتمل بر سرمایهگذاران، صندوقهای سرمایهگذاری و شرکتهای مدیریت و تأمینسرمایهای است که بهطورمستقیم در شرکتهایی که خارج از بورس هستند سرمایهگذاری میکنند. البته تفاوتهای زیر بین سرمایهگذاری خصوصی با سرمایهگذاری ریسک پذیر وجود دارد:
- سرمایهگذاری عمدتاً در مراحل اولیه شکلگیری شرکتها توسط سرمایهگذاران ریسکپذیر و در مراحل توسعه شرکتها با اندازه بزرگ توسط سایر سرمایهگذاران فعال در بازار سرمایه خصوصی(Private Equity Markets) وارد سرمایهگذاری برای دوره محدود و تعریف شدهای میشوند.
- شرکتهای سرمایهگذاری خصوصی(PE) در تمام شرکتها با حوزه فعالیتهای صنعتی مختلف سرمایهگذاری میکنند. (زمین و ساختمان، حمل و نقل، صنایع معدنی، سیمان، صنعت انرژی و نفت و گاز، پزشکی و داروسازی و غیره) اما سرمایهگذاران ریسکپذیر بر فناوریهای جدید، مانند فناوریهای زیستمحیطی، فناوری نانو، فناوری اطلاعات و فناوری انرژیهای نو متمرکز میگردند.
- شرکتهای سرمایهگذاری خصوصی، اکثر مواقع ۱۰۰٪ سهام یک شرکت را اکتساب میکنند در حالی که سرمایهگذاران ریسکپذیر سهم حداقلی از شرکت یعنی کمتر از ۵۰٪ را اکتساب میکنند.
- حجم سرمایهگذاری شرکتهای سرمایهگذاری خصوصی بالاست. حداقل ۱۰۰ میلیون دلار تا هزاران میلیارد دلار در شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری میکند اما حجم سرمایهگذاری شرکتهای ریسکپذیر بسیار کمتر و اغلب زیر ۱۰ میلیون دلار در شرکتهای در حال تأسیس یا نوپا میباشد.
- شرکتهای سرمایهگذاری ریسکپذیر تنها از ابزار سهام به منظور سرمایهگذاری استفاده میکند در حالی که سرمایهگذاری خصوصی از ساختار ترکیبی، وام و سهام بهره میگیرند.
- شرکتهای سرمایهگذاری خصوصی در شرکتهای بالغ با عملکرد مالی و اجرایی که دارای سوابق هستند سرمایهگذاری میکنند در حالی که سرمایهگذاران ریسکپذیر غالباً در شرکتهای در مراحل اولیه رشد و شکلگیری پیش از کسب درآمد و فروش عملیاتی سرمایهگذاری میکند.
- سرمایهگذاران ریسکپذیر در سبدی از سهام چندین شرکت سرمایهگذاری میکنند که البته حجم سرمایهگذاریها اندک بوده و در صورت شکست یک شرکت طرح سرمایهگذاران ریسکپذیر دچار ضرر و زیان میگردد. اما سرمایهگذاران خصوصی به دلیل حجم سرمایهگذاری بالا اغلب در سهام شرکتهای اندکی سرمایهگذاری میکنند که در صورت شکست طرح، متقبل ضرر و زیان قابل توجهی خواهند شد.
- شرکتهای سرمایهگذار خصوصی در شرکتهایی که دارای محصولات تولیدی با سابقه فروش هستند سرمایهگذاری میکنند ولی اغلب سرمایهگذاران ریسکپذیر در مراحل پیش از تولید و توسعه محصول، زمانیکه ایده یا محصول نمونه ارائه میشود سرمایهگذاری میکند.
قهرمان پنهان (Hidden Champions)
قهرمانان پنهانی شرکتهای نسبتا کوچک اما بسیار موفق هستند که در پشت پرده بیتوجهی، نامرئی بودن و بعضی اوقات محرمانه پنهان شدهاند. اصطلاح “قهرمانان پنهان” توسط هرمان سیمون ساخته شد. او برای اولین بار از این اصطلاح به عنوان سرفصل یک نشریه، در ژورنال علمی مدیریت آلمانی استفاده کرد، که رهبران بازار جهانی کوچک، بسیار تخصصی در آلمان را توصیف میکرد. بر طبق تعریف او، برای اینکه یک شرکت به عنوان یک قهرمان پنهان مطرح شود؛ باید سه معیار داشته باشد: سهم بازار شرکت شماره یک، دو یا سه در بازار جهانی باشد. درآمد کمتر از 4 میلیارد دلار داشته باشد و در فضای عمومی جامعه کمتر شناخته شده باشد.
تحقیق و توسعه (R&D, Research and development)
در اروپا R&D عبارت است از رشته فعالیتهای مشخصی در یک کسبوکار. بنا به تعریف سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، تحقیق و توسعه به کار خلاقانهای گفته میشود که بهطور سیستماتیک انجام میشود تا به دانش موجود بیفزاید و این دانش را برای ابداع کاربردهای تازه بهکار ببرد. دستهبندی فعالیتهای تحقیق و توسعه از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است، اما در مجموع شامل دو مدل اصلی میشود. در یک مدل، وظیفه اصلی یک گروه تحقیق و توسعه، توسعه و دستیابی به محصول جدید است؛ در مدل دیگر، وظیفه اصلی گروه تحقیق و توسعه عبارت است از، ساخت و کشف دانش نوین پیرامون عناوین علمی و فناورانه به منظور توسعهی محصولات، پروسهها و خدمات ارزشمند و جدید. در اکثر فعالیتهای یک شرکت بازدهی سریع سود یا بهبود سریع در عملکردها، با هدف تسریع در بازگشت سرمایهگذاری معمولاً مورد انتظار است، اما این موارد دربارهی هیچکدام از مدلهای ذکر شده از تحقیق و توسعه، صدق نمیکنند. عموماً مهندسین، کادر پرسنلی در مدل اول تحقیق و توسعه را تشکیل میدهند، در حالی که در مدل دوم تحقیق و توسعه، غالباً دانشمندان صنعتی مشغول به فعالیت میشوند. فعالیتهای تحقیق و توسعه توسط شرکتهای خصوصی یا موسسات وشرکتهای دولتی نیز انجام میپذیرند.
صنایع خلاق (creative industries)
صنایعی هستند که اساس آنها ایجاد و انتشار دانش و اطلاعات است. ریشه این مفهوم به صنایع فرهنگی بازمیگردد که در طی زمان و با انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات امروزه در قالب صنایعی چون سینما، نرمافزار، موسیقی، پویانمایی، بازی رایانهای و… ظهور مییابد.
صنایع فرهنگی (culture industry)
یا صنعت فرهنگ (Kulturindustrie) در زمان جنگ جهانی دوم و در مکتب فرانکفورت برای توصیف صنعت قدرتمند فیلم سازی آمریکا به وجود آمد. براساس تعریفی متداول، صنایع فرهنگی متشکل از بنگاههایی است که برای عموم مردم، اطلاعات و سرگرمیهای آموزشی، علمی و فرهنگی در شکلهای گوناگونی طراحی، تهیه و تکثیر میکنند. هدف این صنایع، مفهوم سازی، هماهنگ سازی، تولید و ارتقا و تجارت کالاهای فرهنگی در قالبهای مختلف اعم از کتاب، مجله، روزنامه، فیلم، محصولات صوتی، تصویری، نوار ویدئو و کاست، نرمافزار، لوح فشرده است. در جهان امروز، صنایع فرهنگی سهم بسزایی در دسترسی افراد به اطلاعات، آموزش و فرهنگ و همچنین اشتغالزائی دارند و نقش مهمی در ارائهٔ تصویر فرهنگی یک کشور یا ملت و ایجاد جایگاه مناسب در اقتصاد بینالمللی ایفا میکنند. از دیدگاهی دیگر صنایع فرهنگی به گونهای از صنعت اطلاق میشود که به خلق ایده، تولید، توزیع محصولات و خدماتی میپردازد که ماهیت فرهنگی دارند و مخاطب آن جنبهها و ابعاد فرهنگی فرد و جامعه است و از آنجایی که تولید محصولات و خدمات فرهنگی بر خلاقیت، مهارت، دانش و استعداد تولید کنندگان آن استوار است صنایع فرهنگی را صنایع خلاق نیز میگویند.
کارآفرینی (Entrepreneurship)
به فرآیند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسکهای ناشی از آن اطلاق میشود. واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی “Entrepreneurs” به معنای “متعهد شدن” نشات گرفتهاست کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن ۱۶ میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریههای اقتصادی خویش تشریح نمودهاند. یوزف شومپیتر فرایند کارآفرینی را “تخریب خلاق” مینامد. به عبارت دیگر ویژگی تعیینکننده در کارآفرینی همانا انجام کارهای جدید یا ابداع روشهای نوین در امور جاری است. پیتر دراکر، پدر علم مدیریت، کارآفرین را کسی میداند که فعالیتی را با سرمایه اقتصادی خودش شروع میکند، ارزشها را تغییر میدهد و در محیط اطراف خود تحول ایجاد میکند و به سمت بهتر شدن میبرد.
نوآوری (Innovation )
بکارگیری ایدههای نوین ناشی از خلاقیت است. در واقع به پیاده ساختن ایدهی ناشی از خلاقیت که به صورت یک محصول یا خدمت تازه ارائه شود، نوآوری گویند. نوآوری با ایدهپردازی و اختراع تفاوت دارد. اختراع به معنای «پدیدآوردن محصول جدید» است، اما نوآوری فراتر از آن است و به معنای «معرفی محصولی تازه» است که با ابداع و عرضه صورت میگیرد. امروزه نوآوری، از مهمترین عوامل رشد اقتصادی بهشمار میرود. نوآوری به فضای اجتماعی به عنوان پشتیبان کارآفرینی نیاز دارد. غالباً نوآوریهای اجتماعی و نوآوریهای تجاری موجد یکدیگر هستند.
کسبوکار (Business)
یک سازمان است که برای فراهم کردن کالا، خدمات یا هردو به مشتری ایجاد شدهاست. کسبوکار در اقتصاد سرمایهداری حکمفرماست، بیشتر کسبوکارها که مالک آنها بخش خصوصی است برای این ایجاد شدهاند که سودساز باشند و دارایی صاحبشان را بیشتر کنند. کسبوکارها میتوانند ناسودبر باشند یا مالک آنها دولت باشد. از کسبوکاری که چندین فرد در دارایی آن شریک باشند با عنوان شرکت یاد برده میشود، هر چند که این واژه تعریف دقیقتری نیز دارد. پترس و پلومن، از صاحب نظران این حوزه، بر این باورند که هر نوع خرید و فروش کسب وکار نیست، بلکه کسب وکار هر نوع تبادل تکرار شونده و تجدید پذیر است. معمولاً کسبوکار در شکل خصوصی آن نمود پیدا میکند که تلاش دارد بر سود بیشتر یا فروش بیشتر تمرکز کند و سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص دهد. اما در شکل دولتی آن بیشتر مشارکت تعداد بیشتری از افراد جامعه اهمیت دارد. بطور خلاصه سه روش برای شروع یک کسبوکار وجود دارد:
- راه اندازی کسبوکار از صفر
- خرید کسبوکار موجود از شخص دیگر
- نمایندگی یافرانچایز یا فرانشیز
طرح کسبوکار (Business Plan)
یک نوشتهی رسمی است که اهداف کسبوکار را تعیین، دلایل امکان تحقق اهداف را ذکر و برنامههایی که برای رسیدن به اهداف دنبال میشوند را ارائه میکند. همچنین ممکن است شامل اطلاعاتی دربارهی پیشینهی سازمان و تیم مجری طرح باشد. طرح کسبوکار سندی مکتوب است که جزئیات کسبوکار پیشنهادی را مشخص میکند. این سند باید ضمن تشریح موقعیت کنونی، نیازها، انتظارات و نتایج پیش بینی شده را شرح دهد و کلیه جوانب آن را ارزیابی کند. آماده کردن یک طرح کسبوکار نتیجه نهایی روند طرحریزی نیست، بلکه تحقق طرح، هدف نهایی است. با این وجود نوشتن طرح یک مرحله میانی مهم است. طرح نشان میدهد که بمنظور یک کسبوکار محرز، بررسیهای دقیق در ایجاد کسبوکار انجام شده است و برای راهاندازی آن، کارآفرین وظیفهاش را انجام داده است.
مدیریت راهبردی یا مدیریت استراتژیک (Strategic Management)
یک تجزیه و تحلیل در خصوص مسایل مهم و برجستهی سازمان است که توسط راهبران ارشد سازمان به نمایندگی از مالکان، به منظور کنترل منابع در محیطهای خارج از سازمان، اتخاذ میشود. این فرایند شامل مشخص کردن ماموریت، چشمانداز، داراییهای سازمان و توسعه برنامهها، سیاست سازمان و همهٔ فعالیتهایی که برای میل به آنها نیاز است، میشود. در تعریفی دیگر مدیریت استراتژیک را مجموعهای از تصمیمات و اقدامات مدیریتی خواندهاند که عملکرد بلندمدت یک شرکت را تعیین میکند. مدیریت استراتژیک شامل رصد محیطی (هم خارجی و هم داخلی)، تدوین استراتژی (برنامهریزی استراتژیک یا بلندمدت)، پیادهسازی، ارزیابی و کنترل استراتژی است؛ بنابراین مطالعه مدیریت استراتژیک بر پایش و ارزیابی فرصتها و تهدیدهای خارجی در پرتو قوتها و ضعفهای داخلی یک شرکت تأکید میکند. مدیریت استراتژیک در ابتدا سیاست کسبوکار خوانده میشد. موضوعاتی که در مدیریت استراتژیک مطرح میشود شامل برنامهریزی استراتژیک، رصد محیطی و تجزیه و تحلیل صنعت است. در کنار مدیریت راهبردی پروسه معمولاً یک سیستم کارت امتیازی متوازن نیز به منظور ارزیابی عملکرد سازمان در اهداف مدیریت راهبردی نیز دیده میشود. مطالعات اخیر و بزرگان علم مدیریت از این نظریه حمایت میکنند که با حضور همهی سهام داران و ذینفعان شروع شود و از یک سامانهی بومی شدهی کارت امتیازی متوازن که شامل همهی این سهامداران است، استفاده شود.
شبکه سازی (Business Networking)
یک فعالیت تجاری اجتماعی-اقتصادی است که توسط آن تجار و کارآفرینان برای ایجاد و شناسایی در غالب روابط، یا فرصتهای تجاری عمل میکنند. اطلاعات را به اشتراک میگذارند و به دنبال شرکای بالقوه برای سرمایه گذاری هستند. در نیمه دوم قرن بیستم، مفهوم شبکه سازی به منظور کمک به بازرگانان برای ساختن سرمایه اجتماعی آنها ارتقا یافت. در ایالات متحده، طرفداران حقوق کار، اعضای گروههای حاشیهای (به عنوان مثال، زنان، آمریکاییهای آفریقایی-آمریکایی تبار و غیره) شبکههای تجاری را شناسایی نموده و بوسیله آن چالشهایی که مانع از موفقیتهای حرفهای شان شده را، حل کردند. مسیر اصلی ادبیات کسبوکار، اصطلاحات و مفاهیم، متعاقبا به تصویب رسید، که به عنوان راه موفقیت برای همه کسانی که به دنبال ترقی در کارشان هستند، ترویج شد. از دهههای پایانی قرن بیستم، “شبکه سازی” به یک اصطلاح و مفهوم پذیرفته شده در جامعه آمریکایی تبدیل شد. در سال 2000، “شبکه” فراتر از ریشههای آن، به عنوان یک رویه تجاری گسترش یافته، معرفی شد.
شبکه کسبوکار (Business Network)
یک شبکه پیچیده از شرکتها است که برای انجام اهداف خاصی با یکدیگر همکاری میکنند. این اهداف که استراتژیک و عملیاتی هستند، بوسیله شبکههای تجاری مبتنی بر نقش، در بازار تصویب میشوند. دو دسته از شبکههای کسبوکار وجود دارد: انجمنهای کسبوکار و تجمع شرکتها که به کمپانیهای کوچک و متوسط برای رقابتی کردن و نوآورانهتر شدن، کمک میکند.
منبع: اسمارت لنسر