- By - سید محمدرضا دادخواهی
- استارتاپ
- نوامبر 22, 2020
“من چیزی در مورد حسابداری و امور مالی نمی دانم. من کار را به یک حسابدار سپرده ام ، بنابراین وقتی شخص دیگری چنین پیش زمینه ای را دارد ، آیا واقعاً نیاز به درک خودم در زمینه مالی دارم؟”
بقای یک استارتاپ حتی در صورت داشتن پول کافی پایین می آید اگر بنیانگذار نتواند به سوال بالا پاسخ دهد ، مثل هواپیمایی است با خلبانی که نمی فهمد چگونه ارتفاع سنج یا قطب نما را بخواند. ممکن است خلبان یک خلبان عالی باشد ، اما بدون دانستن اصول ، این سفر ضعیف به پایان می رسد.
خوشبختانه ، بنیانگذاران نیاز به دانستن MBA در امور مالی ندارند ، اما باید چند اصل اساسی را به خوبی درک کنند تا بتوانند بلافاصله تصمیمات واقعاً مهمی بگیرند.
سود ناخالص در برابر سود خالص
ریچارد برانسون معروف چند سال پیش اعتراف کرد که دهه ها بدون درک کامل سود ناخالص در برابر سود خالص به سر برده است ، بنابراین بیایید توافق کنیم حتی بهترین های ما در این مورد کوتاهی می کنند.
اگر یک فنجان لیموناد را به قیمت 1 دلار بفروشیم و تولید آن محصول 25 سنت (فنجان / مخلوط / آب) هزینه دارد ، سود ناخالص ما 75 سنت است. اما اگر پس از آن به ازای هر فنجان به فرزند خواهر خود برای کار در غرفه 2 دلار پرداخت کنیم ، در واقع 1.25 دلار از سود خالص خود را از دست می دهیم.
سود ناخالص شاخص اصلی ماست که نشان می دهد ممکن است بتوانیم درآمد کسب کنیم (محصول سودآور است) ، اما سود خالص به ما می گوید که ما واقعاً درآمد کسب کردیم (شرکت سودآور است). یک اختلاف فاحش بین این دو وجود دارد.
نرخ سوخت
در صورت ناآشنا بودن این اصطلاح ، “نرخ سوخت” روش دیگر برای گفتن این است که “هر ماه چه مقدار پول از دست می دهیم؟” از آنجا که استارتاپ ها همیشه بیشتر از درآمدشان سرمایه گذاری می کنند ، تقریباً همیشه ضرر می کنیم ، این بدان معناست که ماهانه مقدار مشخصی پول نقد می سوزانیم.
بخاطر بسپارید – فقط درصورتی که ماهانه ضرر کنیم می توان نرخ سوخت داشت. اگر سود آور باشیم طلایی هستیم. نرخ سوخت ما نوار لغزنده ای است که ما حرکت می کنیم تا مبادله کنیم که تا چه مدت زندگی می خواهیم سریع رشد کنیم.
اگر 1 میلیون دلار در بانک داشته باشیم اما ماهانه با 100 هزار دلار در حال سوختن هستیم ، 10 ماه دیگر به زندگی ما باقی مانده است. ساده است. یک موسس باهوش باید بتواند این نرخ سوخت را مدیریت کند.
موقعیت نقدی
ما همیشه باید در هر روز، از وضعیت نقدی خود مطلع شویم. چرا؟ زیرا در سالهای شکل گیری ، تقریباً هر تصمیمی که قرار است بگیریم مستقیماً بر وضعیت نقدی ما تأثیر می گذارد ، اینکه چه مدت زمان می توانیم دوام بیاوریم تأثیر می گذارد. ندانستن موقعیت نقدی ما در هر روز مانند این است که غواصی کنید بدون اینکه بدانید چه مقدار هوا در مخزن ما باقی مانده است.
آنچه که باید همیشه روی آن متمرکز شویم “وضعیت نقدی در بدترین حالت” است ، به این معنی که اگر هم اکنون همه بدهی های خود را پرداخت کنیم ، چه مقدار باقی مانده است؟ سپس آن عدد را گرفته و آن را بر میزان سوخت ماهانه خود تقسیم می کنیم و دقیقاً می گوید بدترین سناریو چیست.
کار یک بنیانگذار این است که اطمینان حاصل کند و درک کند موقعیت پولی اش و امور مالی چگونه است.