- By - سید محمدرضا دادخواهی
- استارتاپ
- آگوست 7, 2017
چه چیزهایی استارتاپ نیستند؟
پاسخ به این پرسش، احتمالاً مشکل را برای من و بسیاری از مشاوران دیگر تا حد زیادی حل خواهد کرد.
یک وب سایت یا اپلیکیشن موبایل، الزاماً یک کسب و کار نیست؛ چه برسد به یک استارتاپ!
وب سایت یا اپ، میتواند راه ارتباطی شما و مشتریان، کانال عرضهی کالا/خدمت و یا روشی برای انتقال ارزش به مشتری باشد. در حقیقت، کسب و کار اصلی اتفاقی است که در پس پرده میافتد: ارزشی که برای گروهی از مشتریان مشخصی طراحی شده و از آن کسب درآمد میشود. اگر چیزی (=ارزشی) برای عرضه نداشته باشید، زیباترین وب سایت و بهترین اپ هم برای شما درآمدزایی نخواهد کرد. یک فروشگاه اینترنتی یا اپلیکیشن سفارش کالا، خود به تنهایی ارزشی ندارد؛ تأمین کالا، نحوهی معرفی آن به مشتری و چگونگی رساندن کالا به دست مشتری است که به سایت یا اپ ارزش میبخشد.
وقتی وب سایت یا اپ به تنهایی الزاماً کسب و کار نباشند، استارتاپ هم نخواهند بود.
هر کسب و کار یا شرکت کوچکی، استارتاپ نیست و برعکس!
درست است که ممکن است یک استارتاپ از دور به شکل یک شرکت کوچک به نظر بیاید، اما تفاوت این دو از دید بنیادی بسیار زیاد است. شرکت، یک ساختار حقوقی است که ممکن است در یک استارتاپ وجود داشته باشد یا نه. یک کسب و کار کوچک هم ممکن است ویژگیهایی داشته باشد که استارتاپ فاقد آن است. همچنین بسیاری از استارتاپهایی که میشناسیم (مثل اینستاگرام) اندازهای بسیار بزرگتر از یک شرکت کوچک دارند.
استارتاپ ویکند یا رویدادهای کارآفرینی، استارتاپ نیستند!
رویدادهای کارآفرینی، اجتماعی از افراد هستند که تلاش میکنند یا افراد را برای پذیرش کارآفرینی آماده کنند، و یا به آنها در پرورش ایدهها و رساندن آنها به محصول کمک کنند. شما ممکن است در یک رویداد کارآفرینی احساس فوقالعادهای تجربه کنید یا تصور کنید کسب و کار شما شکل گرفته است، اما واقعیت آن است که راهاندازی یک استارتاپ و کسب و کار، بسیار بسیار پیچیدهتر از هر رویدادی است. عمر اغلب استارتاپها کمتر از یک سال است و بیشتر آنها برای موفقیت به زمانی بیشتر از ۲ سال نیاز دارند.
هر مجموعهای که روی یک تکنولوژی جدید کار میکند، استارتاپ نیست!
اگر اینطور بود، واحد تحقیق و توسعهی تمام شرکتهای تکنولوژی را میشد استارتاپ دانست. ممکن است شما روی توسعهی یک تکنولوژی جدید کار کنید، در حالی که لااقل مشتری آن و ارزشی که محصول به او ارائه میدهد را میشناسید. همچنین انبوهی استارتاپ وجود دارند که صرفاً یک کانال عرضهی جدید را تعریف کرده یا اصولاً خدمت جدیدی به مشتریان ارائه میدهند. پس لازم نیست هر استارتاپی روی یک تکنولوژی جدید کار کند و هر مجموعهای که تکنولوژی جدیدی ندارد، از دایرهی استارتاپ بودن خارج نیست.
چه چیزی استارتاپ است؟
در مورد این که چه چیزی استارتاپ است ،اجازه دهید از تعاریف کلاسیکی که در این زمینه وجود دارند عبور کنم و برآوردم از نظرات صاحبنظران این حوزه را در چهار ویژگی خلاصه کنم.
استارتاپ هنوز مدل کسب و کار خود را نشناخته است
استارتاپها معمولاً (و نه همیشه) کسب و کارهای نوآورانهای هستند که هنوز مدل کسب و کار خود را نشناختهاند. این عبارت به این معنی است که استارتاپها نه مشتری خود را به درستی میشناسند و نه ارزشی که باید به یک گروه خاص از مشتریان ارائه شود را بهطور کامل میدانند. به همین خاطر، ذر استارتاپها عدم قطعیت بسیار بیشتر از دیگر کسب و کارها بوده و تقریباً همهچیز قطعی و ناپایدار است. زمانی که یک استارتاپ، مدل کسب و کار (با تأکید بر گروه مشتریان، ارزش و جریان درآمدی) خود را شناخت، از مرحلهی استارتاپی عبور کرده و باید به روش دیگری با آن برخورد کرد.
در استارتاپها ساختار سازمانی کمی بیمعنی است
استارتاپها هم مانند دیگر کسب و کارها سازمان هستند و مشخصات عمومی سازمانها را دارند؛ اما چیزی به اسم ساختار سازمانی در اغلب استارتاپها وجود ندارد یا لااقل نمیتوان آن را پیدا کرد! در اغلب استارتاپها، همهی بنیانگذاران همه کار (همه کار!) انجام میدهند و تا زمانی که شکل حقوقی (=شرکت یا شبیه آن) پیدا نکردهاند، نیازی هم به ساختار سازمانی نخواهند داشت. در عمل، در استارتاپها تقسیم کار مهمتر از ساختار سازمانی (به شکلی که با آن آشنا هستیم) است.
استارتاپها سریع رشد میکنند
یکی از مهمترین تفاوتهای یک استارتاپ و یک کسب و کار کوچک دیگر، در مدل رشد آنهاست. استارتاپها اگر رشد کنند، بسیار سریع رشد میکنند و اصولاً همین رشد سریع است که به افراد انگیزهی دل به دریا زدن و پا گذاشتن در دنیای کارآفرینی را میبخشد. استارتاپها برای رسیدن به این رشد سریع (و احتمالاً نمایی)، باید دارای ویژگی مهمی به نام مقیاسپذیری باشند.
در استارتاپها نوع نگاه به کسب و کار متفاوت است
یک استارتاپ یک شرکت نیست، چون الزامات آن با شرکت متفاوت است و چون نگاه گردانندگان آن با نگاه مدیران یک کسب و کار معمولی فرق دارد. مثلاً در استارتاپها دستیابی به ارزش واقعی برای ارائه به مشتری نسبت به سودآوری اهمیت بیشتری دارد (قاعدتاً در کوتاه مدت و تا زمان رسیدن به مدل کسب و کار پایدار) و به همین خاطر نوع نگاه استارتاپها نه کنترل هزینه، که هدف قرار دادن فرصتهاست. نگاه استراتژیک در استارتاپها کوتاهمدتتر از دیگر کسب و کارهاست و نوع جذب سرمایهی لازم برای ادامهی کار هم با کسب و کارهای معمولی تفاوت دارد.
به عبارت دیگر، یک استارتاپ:
- شاید حتی یک شرکت هم نباشد.
- مدل کوچکتری از یک شرکت بزرگتر نیست.
- نرخ شکست بالایی دارد.
- ممکن است موفقیتهای غیرمعمول به دست آورد.
- دلیلی ندارد که الزاماً مرتبط با فناوری اطلاعات یا تکنولوژیهای نو باشد.
شاید اگر بخواهم تمامی آنچه گفته شد را خلاصه کنم، ذکر کردن این پاراگراف طلایی از اریک ریس، مولف کتاب خوب «نوپای ناب»کافی باشد:
کسب و کار نوپا، موسسهای انسانی است که برای ایجاد یک محصول یا خدمت جدید در شرایط عدم قطعیت فراوان طراحی شده است … هرکسی که در حال ایجاد یک محصول یا کسب و کار جدید در شرایط عدم قطعیت فراوان باشد، کارآفرین است؛ حتی اگر خودش نداند!
اسلایدهای مربوط به ارائهی این موضوع در دانشگاه صنعتی اصفهان (اسفند ۹۴) را میتوانید از اینجا دریافت کنید.
منبع : رزگرپور